مکتب فکری فرانسیس بیکن (Francis Bacon)

موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ
موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ

مکتب فکری فرانسیس بیکن (Francis Bacon) – بنیان‌گذار تجربه‌گرایی و روش علمی

فرانسیس بیکن (1561-1626)، فیلسوف، دانشمند و سیاستمدار انگلیسی، یکی از بنیان‌گذاران مکتب تجربه‌گرایی (Empiricism) و از تأثیرگذارترین متفکران در شکل‌گیری روش علمی مدرن بود. او معتقد بود که دانش واقعی، از مشاهده و تجربه به‌دست می‌آید، نه از استدلال صرف یا تفکر انتزاعی.

بیکن با رد فلسفه‌ی ارسطویی و عقل‌گرایی دکارتی، روشی عملی و تجربی برای کشف حقیقت معرفی کرد که بر مشاهده‌ی نظام‌مند، آزمایش و تحلیل داده‌ها استوار بود. این روش، پایه‌ی علم مدرن را شکل داد و بعدها بر اندیشمندانی مانند گالیله، نیوتن و داروین تأثیر گذاشت.

۱. تعریف کلی مکتب فرانسیس بیکن

بیکن فلسفه‌ی خود را بر تجربه‌گرایی و روش علمی استقرایی بنا کرد.

او معتقد بود که:

  • دانش، باید بر اساس مشاهده‌ی مستقیم طبیعت باشد، نه صرفاً بر مبنای استدلال‌های ذهنی.
  • دانش، باید به پیشرفت فناوری و بهبود زندگی انسان کمک کند.
  • تعصب‌ها و پیش‌داوری‌های فکری (که او آن‌ها را "بت‌های ذهن" نامید) مانع از کشف حقیقت می‌شوند.

او به‌جای روش قیاسی ارسطو (که از اصول کلی به نتایج جزئی می‌رسید)، روش استقرایی را پیشنهاد کرد، که از مشاهده‌ی موارد خاص به قوانین کلی می‌رسد.

۲. اصول کلیدی فلسفه‌ی بیکن

۲.۱. تجربه‌گرایی (Empiricism) – دانش از تجربه حاصل می‌شود

بیکن برخلاف عقل‌گرایانی مانند دکارت که معتقد بودند شناخت از طریق عقل و استدلال حاصل می‌شود، بر اهمیت مشاهده و آزمایش تأکید داشت.

او باور داشت که هیچ حقیقتی را نباید صرفاً بر اساس منطق یا باورهای پیشین پذیرفت، بلکه باید از طریق مشاهده و تجربه آن را تأیید کرد.

برای نمونه، به‌جای اینکه بپذیریم که "تمام فلزات در اثر گرما منبسط می‌شوند" باید این پدیده را از طریق آزمایش‌های تجربی اثبات کنیم.

۲.۲. روش استقرایی (Inductive Method) – از مشاهده به قانون کلی

بیکن معتقد بود که برای رسیدن به دانش علمی، نباید از اصول کلی به جزئیات رسید (قیاس ارسطویی)، بلکه باید از جزئیات و مشاهده‌های خاص، قوانین کلی را استخراج کرد (استقرا).

او پیشنهاد کرد که دانشمندان باید:

  1. مشاهدات دقیق انجام دهند.
  2. داده‌ها را دسته‌بندی کنند.
  3. الگوها را شناسایی کنند.
  4. نتایج کلی استخراج کنند.

این روش، بعدها پایه‌ی روش علمی مدرن شد که توسط دانشمندانی مانند نیوتن توسعه یافت.

۲.۳. نقد بت‌های ذهن (Idols of the Mind) – موانع شناخت صحیح

بیکن استدلال کرد که چهار نوع خطای ذهنی یا "بت" (Idols) وجود دارند که مانع از کشف حقیقت می‌شوند:

  1. بت‌های قبیله‌ای (Idols of the Tribe): خطاهای عمومی ذهن انسان، مانند تمایل به دیدن الگوهای نادرست.
  2. بت‌های غار (Idols of the Cave): تعصبات فردی که ناشی از تجربیات شخصی و محیط اجتماعی هستند.
  3. بت‌های بازاری (Idols of the Marketplace): اشتباهاتی که از طریق زبان و کلمات مبهم به وجود می‌آیند.
  4. بت‌های نمایشی (Idols of the Theatre): باورهای نادرست که از سنت‌ها، ایدئولوژی‌ها و نظام‌های فلسفی تحمیل‌شده می‌آیند.

او تأکید داشت که دانشمندان و فیلسوفان باید این بت‌ها را شناسایی و از آن‌ها اجتناب کنند تا به حقیقت برسند.

۲.۴. دانش برای قدرت – علم باید در خدمت پیشرفت انسان باشد

بیکن جمله‌ی معروفی دارد: "دانش، قدرت است."

او معتقد بود که هدف علم، تنها درک جهان نیست، بلکه باید برای بهبود زندگی انسان‌ها به کار گرفته شود.

او از پیشرفت‌های علمی و فناوری حمایت می‌کرد و معتقد بود که علم می‌تواند انسان را از خرافات، بیماری و فقر رهایی دهد.

برای نمونه، او پیشنهاد کرد که دولت‌ها باید مؤسسات تحقیقاتی ایجاد کنند تا دانشمندان بتوانند به‌طور منظم آزمایش‌های علمی انجام دهند.

۲.۵. اتوپیای علمی – "آتلانتیس نو" (New Atlantis)

بیکن در کتاب "آتلانتیس نو"، جامعه‌ای آرمانی را توصیف کرد که در آن علم، اساس پیشرفت و رفاه مردم است.

او در این کتاب، شهری خیالی را تصور کرد که در آن دانشمندان در مؤسسه‌ای به نام "خانه‌ی سلیمان" به‌صورت سیستماتیک به مطالعه‌ی طبیعت و توسعه‌ی فناوری مشغول هستند.

این ایده، الهام‌بخش تأسیس مؤسسات تحقیقاتی مدرن مانند "انجمن سلطنتی لندن" شد.

۳. مقایسه‌ی بیکن با فیلسوفان دیگر

بیکن برخلاف افلاطون که دانش را امری ذاتی و انتزاعی می‌دانست، معتقد بود که دانش از طریق تجربه‌ی حسی به‌دست می‌آید. برخلاف ارسطو که از روش قیاسی برای استدلال استفاده می‌کرد، بیکن بر روش استقرایی و مشاهده تأکید داشت. برخلاف دکارت که عقل را اساس شناخت می‌دانست، بیکن معتقد بود که دانش باید بر پایه‌ی آزمایش‌های علمی باشد.

۴. نقد و مخالفت با فلسفه‌ی بیکن

برخی منتقدان، مانند دیوید هیوم، معتقد بودند که روش استقرایی بیکن، هیچ تضمینی برای رسیدن به حقیقت ارائه نمی‌دهد، زیرا مشاهده‌های گذشته، آینده را تضمین نمی‌کنند. برخی دیگر، مانند کارل پوپر، استدلال کردند که علم نباید فقط بر استقرا متکی باشد، بلکه باید از "ابطال‌پذیری" (Falsifiability) برای آزمون نظریات استفاده کند.

همچنین برخی فیلسوفان اخلاقی معتقدند که تأکید بیکن بر "دانش به‌عنوان قدرت" می‌تواند منجر به سوءاستفاده‌های اخلاقی از علم شود.

۵. تأثیر فلسفه‌ی بیکن در حوزه‌های مختلف

در علم، بیکن پایه‌گذار روش علمی تجربی و فلسفه‌ی تجربه‌گرایی شد. در سیاست، نظریه‌ی او درباره‌ی نقش دانش در پیشرفت جوامع، الهام‌بخش دولت‌های مدرن شد. در اقتصاد، تأکید او بر توسعه‌ی فناوری، بر تفکرات مربوط به انقلاب صنعتی تأثیر گذاشت. در فلسفه، نظریه‌ی او درباره‌ی نقد بت‌های ذهن، به توسعه‌ی معرفت‌شناسی مدرن کمک کرد.

۶. نتیجه‌گیری: آیا دانش، فقط از طریق تجربه به‌دست می‌آید؟

بیکن این پرسش را مطرح می‌کند که آیا تمام دانش ما از طریق مشاهده و تجربه حاصل می‌شود، یا اینکه برخی حقایق، مستقل از تجربه وجود دارند؟

اگر طرفدار بیکن باشید، باور دارید که تنها از طریق مشاهده‌ی دقیق و آزمایش علمی می‌توان به شناخت حقیقی رسید. اگر مخالف او باشید، ممکن است معتقد باشید که عقل و منطق نیز در شناخت، نقشی اساسی دارند.

در نهایت، فرانسیس بیکن یکی از بنیان‌گذاران تجربه‌گرایی و روش علمی مدرن است که اندیشه‌های او هنوز در فلسفه، علم و فناوری مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می‌شود و وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن با چالش‌ها و دشمنان مواجه می‌شود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می‌گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبه‌رو می‌شود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می‌کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمی‌گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می‌کند. این سفر نشان‌دهنده‌ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.

۱) جهان عادی در مکتب فکری فرانسیس بیکن چگونه تعریف می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
جهان عادی در فلسفه‌ی فرانسیس بیکن، دنیایی است که در آن دانش بر اساس سنت‌ها، پیش‌فرض‌های نادرست و روش‌های غیرعلمی بنا شده است، به جای اینکه بر پایه‌ی مشاهده و تجربه استوار باشد.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بیکن این جهان را "دنیای سرشار از بت‌ها" (Idols) می‌داند، یعنی ذهن انسان پر از خطاهای فکری و تعصباتی است که مانع شناخت درست طبیعت می‌شود.
  • علم و فلسفه در این مرحله تحت‌تأثیر فلسفه‌ی ارسطویی و تعصبات دینی قرار دارند و به‌جای استفاده از تجربه و روش علمی، بیشتر بر استدلال‌های نظری و قیاسی تکیه می‌کنند.
  • مردم به جای کاوش در طبیعت، به استدلال‌های کلامی، اقتدارگرایی و باورهای سنتی اعتماد دارند.

۲) فراخوان ماجراجویی در مکتب فرانسیس بیکن چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی رخ می‌دهد که فرد متوجه می‌شود که روش‌های سنتی شناخت ناکارآمدند و باید از طریق تجربه، مشاهده و آزمایش، دانش واقعی را به‌دست آورد.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بیکن پیشنهاد کرد که به‌جای اتکا به فلسفه‌ی صرف و استدلال‌های قیاسی، باید از روش علمی و تجربی برای شناخت جهان استفاده کرد.
  • این لحظه معمولاً زمانی رخ می‌دهد که فرد درمی‌یابد که بسیاری از باورهایی که به او آموزش داده شده، بر اساس حدس و گمان‌اند و نه بر اساس شواهد تجربی.
  • بیکن فلسفه‌ی خود را بر "روش استقرایی" (Inductive Method) بنا کرد که در آن دانش از طریق مشاهده، جمع‌آوری داده‌ها و تحلیل تجربی به‌دست می‌آید.

۳) امتناع از دعوت در مکتب فرانسیس بیکن چگونه بروز می‌کند؟

📌 پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت زمانی رخ می‌دهد که فرد نمی‌خواهد باورهای سنتی و نظریات قدیمی را کنار بگذارد و همچنان به روش‌های قیاسی و غیرتجربی وابسته باقی می‌ماند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان آن زمان، همچنان به روش ارسطویی قیاسی و اتکا بر استدلال‌های منطقی بدون آزمایش پایبند بودند.
  • انسان‌ها از ترک پیش‌فرض‌های فکری و تعصبات ذهنی خود هراس دارند، زیرا تغییر روش شناخت می‌تواند کل باورهای آن‌ها را زیر سؤال ببرد.
  • بیکن این موانع را "چهار بت ذهن" نامید که شامل بت‌های قبیله، غار، بازار و تئاتر هستند و نشان‌دهنده‌ی خطاهای رایج فکری‌اند.

۴) ملاقات با راهنما در مکتب فرانسیس بیکن چه نقش مهمی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
راهنما در فلسفه‌ی بیکن، روش علمی، تجربه‌گرایی و مشاهده‌ی دقیق طبیعت است که فرد را به سوی شناخت حقیقی هدایت می‌کند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • روش استقرایی بیکن راهنمایی است که به فرد نشان می‌دهد که به‌جای استدلال‌های صرف، باید از آزمایش، مشاهده و جمع‌آوری داده‌ها استفاده کند.
  • بیکن علم را به‌عنوان یک ابزار عملی برای فهم و کنترل طبیعت معرفی کرد، نه صرفاً یک فعالیت نظری.
  • کتاب "ارغنون نو" (Novum Organum) بیکن، راهنمای اصلی روش علمی جدید است که فرد را از خطاهای ذهنی دور کرده و او را به کشف حقیقت از طریق تجربه هدایت می‌کند.

۵) عبور از آستانه در مکتب فرانسیس بیکن چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه لحظه‌ای است که فرد می‌پذیرد که شناخت واقعی باید بر اساس مشاهده و آزمایش باشد، نه بر اساس باورهای سنتی و استدلال‌های قیاسی.

📌 جزئیات آموزشی:

  • در این مرحله، فرد متوجه می‌شود که باید دانش را از طریق روش تجربی و علمی کسب کند و بر باورهای سنتی بی‌پایه تکیه نکند.
  • او یاد می‌گیرد که برای کشف حقیقت، باید ذهن خود را از "بت‌های ذهنی" پاک کند و تنها به داده‌های تجربی اعتماد کند.
  • این لحظه به معنای پذیرش روش علمی به‌عنوان تنها راه معتبر برای کشف دانش است.

۶) آزمون‌ها، متحدان و دشمنان در مکتب فرانسیس بیکن چه نقشی دارند؟

📌 پاسخ کوتاه:
آزمون‌ها، چالش‌هایی‌اند که فرد را وادار می‌کنند تا باورهای سنتی را کنار بگذارد و روش علمی را به‌کار بگیرد. متحدان، تجربه، مشاهده و تفکر انتقادی‌اند. دشمنان، تعصب، جزم‌گرایی و روش‌های قیاسی‌اند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • آزمون‌ها:تلاش برای کنار گذاشتن باورهای سنتی و پذیرفتن روش علمی.
    انجام آزمایش‌ها و بررسی شواهد به‌جای تکیه بر استدلال‌های فلسفی.
  • متحدان:روش استقرایی و مشاهده‌ی علمی که فرد را به سوی دانش واقعی هدایت می‌کنند.
    شک‌گرایی انتقادی که فرد را وادار می‌کند که هر ادعایی را با آزمایش بسنجند.
  • دشمنان:چهار بت ذهنی که مانع از تفکر انتقادی و تجربه‌گرایی می‌شوند.
    اقتدارگرایی علمی و فلسفی که باور دارد دانش پیشین تغییرناپذیر است.

۷) نزدیک شدن به غار درونی در مکتب فرانسیس بیکن چگونه بیان می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ می‌دهد که فرد با چالش نهایی خود مواجه می‌شود: آیا او آماده است که کاملاً بر اساس روش علمی و تجربی فکر کند و تمامی باورهای پیشین خود را که مبتنی بر تعصب و سنت هستند، کنار بگذارد؟

📌 جزئیات آموزشی:

  • فرد در این لحظه باید تصمیم بگیرد که آیا حاضر است روش استقرایی را جایگزین روش‌های قدیمی کند؟
  • این مرحله آزمونی برای پذیرش این حقیقت است که هیچ دانشی قطعی نیست، بلکه باید دائماً مورد بررسی و آزمایش قرار گیرد.
  • این چالش تعیین‌کننده‌ی این است که فرد آیا به دانش علمی متعهد خواهد ماند یا دوباره به باورهای بی‌پایه‌ی قدیمی بازمی‌گردد؟

۸) پیام نهایی مکتب فرانسیس بیکن چیست؟

📌 پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که شناخت حقیقی از طریق تجربه، مشاهده و روش علمی حاصل می‌شود و هر دانشی که بر اساس این اصول نباشد، بی‌ارزش است.

📌 نتیجه‌گیری:

  • بیکن نشان داد که تفکر علمی و تجربه‌گرایی، کلید شناخت واقعی جهان‌اند.
  • باید ذهن خود را از تعصبات و "بت‌های ذهنی" آزاد کنیم و تنها به مشاهده و آزمایش اعتماد کنیم.
  • روش علمی، نه‌تنها ابزار شناخت، بلکه راهی برای پیشرفت و کنترل طبیعت است.
  • دانش قدرت است، اما تنها زمانی که بر اساس تجربه‌ی واقعی بنا شود.

📌سایه‌ها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:

  1. سایه‌ی قهرمان (خود منفی): قهرمان به‌طور مداوم با جنبه‌های تاریک خود، ترس‌ها و ضعف‌های درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. کهن‌الگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
  2. سایه‌ی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و توانایی‌های جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه می‌شود که توانایی‌های درونی‌اش را بیدار می‌کند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایه‌ها و کشف حقیقت خود هدایت می‌کند.
  3. سایه‌ی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش می‌کشند و به‌طور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهن‌الگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان می‌دهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.

سایه‌ی اصلی در مکتب فکری فرانسیس بیکن:

تکیه‌ی بیش از حد بر تجربه و مشاهده، خطر سقوط به تجربه‌گرایی افراطی، و نادیده گرفتن نقش تفکر انتزاعی و اصول عقلانی در شناخت.

ارتباط با کهن‌الگوها:

  1. مکتب فکری فرانسیس بیکن – کهن‌الگوی کاوشگر حقیقت از طریق تجربه
    بیکن، به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران تجربه‌گرایی، معتقد بود که شناخت واقعی باید بر اساس مشاهده و آزمایش باشد، نه بر اساس فرضیات انتزاعی. این رویکرد، مانند کهن‌الگوی کاوشگر حقیقت، بر روش علمی و تحلیل تجربی تأکید دارد. سایه‌ی این نگرش، احتمال نادیده گرفتن ساختارهای عقلی و فلسفی عمیق‌تر در شناخت است.
  2. روش استقرایی بیکن – کهن‌الگوی خردمند جستجوگر طبیعت
    بیکن، روش استقرایی را به‌عنوان جایگزینی برای قیاس ارسطویی مطرح کرد و بر تحلیل دقیق داده‌ها برای رسیدن به قوانین کلی تأکید داشت. این دیدگاه، مانند کهن‌الگوی خردمند جستجوگر، به دنبال کشف قوانین طبیعت از طریق مشاهده‌ی مستقیم است. سایه‌ی این نگرش، تمرکز بیش‌ازحد بر جزئیات و ناتوانی در ارائه‌ی چارچوب‌های کلی و فلسفی است.
  3. بت‌های ذهن (Idols of the Mind) – کهن‌الگوی نابودکننده‌ی توهمات فکری
    بیکن، چهار نوع "بت" (Idols) را که مانع شناخت صحیح می‌شوند، معرفی کرد: بت‌های قبیله‌ای (خطاهای ذاتی ذهن انسان)، بت‌های غاری (تعصبات فردی)، بت‌های بازاری (مشکلات زبانی و ارتباطی)، و بت‌های نمایشی (پذیرش کورکورانه‌ی سنت‌ها و نظریه‌های قدیمی). این نگاه، مانند کهن‌الگوی نابودکننده‌ی توهمات، سعی در از بین بردن خطاهای فکری و ساختن دانشی نوین دارد. سایه‌ی این نگرش، خطر فروپاشی بیش‌ازحد نظریات سنتی بدون ارائه‌ی جایگزین‌های محکم است.
  4. علم به‌عنوان ابزار پیشرفت – کهن‌الگوی خالق تمدن علمی
    بیکن، معتقد بود که علم باید در خدمت پیشرفت بشر باشد و به بهبود زندگی او کمک کند. این ایده، مانند کهن‌الگوی خالق تمدن، بر اهمیت دانش در رشد و توسعه‌ی جوامع تأکید دارد. سایه‌ی این نگرش، امکان استفاده‌ی نادرست از علم برای کنترل و بهره‌برداری از طبیعت بدون در نظر گرفتن پیامدهای اخلاقی است.
  5. انتقاد از فلسفه‌ی مدرسی – کهن‌الگوی جنگجوی حقیقت علیه سنت‌های پوسیده
    بیکن، فیلسوفان مدرسی را به‌دلیل تکیه‌ی بیش‌ازحد بر قیاس و نظریات غیرتجربی نقد کرد و خواهان رویکردی علمی‌تر و عملی‌تر به دانش شد. این نگرش، مانند کهن‌الگوی جنگجوی حقیقت، در برابر باورهای سنتی و بی‌پایه می‌ایستد. سایه‌ی این دیدگاه، خطر کنار گذاشتن دستاوردهای فلسفی مفید گذشته به نفع پیشرفت صرفاً تجربی است.
  6. خطر تجربه‌گرایی افراطی – کهن‌الگوی محقق گرفتار در جزئیات بی‌پایان
    اگر فلسفه‌ی بیکن بیش‌ازحد بر تجربه تأکید کند، ممکن است فرد را در گرداب داده‌ها و آزمایش‌های بی‌پایان غرق کند، بدون اینکه به یک چارچوب نظری عمیق‌تر برسد. این نگرش، مانند کهن‌الگوی محقق بی‌پایان، می‌تواند فرد را از درک کلی و شهودی بازدارد. سایه‌ی این مرحله، فرو رفتن در جزئیات بی‌اهمیت و ناتوانی در دستیابی به بینش کلی است.
  7. شفای سایه‌ی فلسفه‌ی بیکن – کهن‌الگوی تعادل میان تجربه و عقل
    برای رهایی از سایه‌های فلسفه‌ی بیکن، باید میان مشاهده‌ی تجربی و تفکر عقلانی تعادل برقرار کرد. این مسیر، مانند سفری است که در آن فرد، پس از عبور از مرحله‌ی شک و بررسی علمی، درمی‌یابد که اصول عقلی نیز در شناخت نقش مهمی دارند.

نتیجه:

سایه‌ی اصلی فلسفه‌ی فرانسیس بیکن، خطر تجربه‌گرایی افراطی و نادیده گرفتن تفکر انتزاعی و عقلانی است. مسیر شفای آن، در ایجاد تعادل میان مشاهده‌ی تجربی و تحلیل عقلانی نهفته است، جایی که علم، نه‌تنها ابزار کشف قوانین طبیعت، بلکه وسیله‌ای برای درک عمیق‌تر حقیقت می‌شود.

سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ