a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی مفهوم لمس

لمس: نه فقط برخورد دو سطح، بلکه تلاقی دو هستیست؛ جاییکه فاصله برداشته میشود، کلمات خاموش میشوند، و روان، به شیوهای دیگر میفهمد—even اگر نفهمد چرا اشکش جاری شد
در سنت عرفانی، لمس، همیشه چیزی فراتر از تماس فیزیکی بوده:
- لمس تربت،
- لمس ضریح،
- لمس سنگ،
- یا حتی لمس دست پدر در کودکی.
در روانشناسی یونگ، «لمس» کهنالگوی تماس بیواسطهی ایگو با ناخودآگاه است—نوعی تجربهی زنده از حقیقتی که نمیتوان آن را تئوریزه کرد؛ فقط میتوان نزدیک شد و لمسش کرد—even اگر هیچ واژهای برای آن نداشته باشیم.
۱. لمس و ایگو: ایگو دوست دارد در فاصله بماند، از دور نگاه کند، تحلیل کند. اما لمس، دعوت به شکستن فاصله است—even اگر احساس ناامنی کند
لمس، خطرناک است برای ایگو:
- چون باید نزدیک شوی،
- چون باید خودت را در معرض بگذاری،
- چون دیگر فقط بیننده نیستی؛ درگیری.
در روان، لمس، همان لحظهایست که تو:
«دیگر تماشاگر زندگی نیستی،
بلکه وارد میدان میشوی—even اگر فقط با یک انگشت.**
ایگو ممکن است بترسد:
"اگر لمس کنم، ممکن است چیزی درونم بلرزد."
و همینجاست که رشد آغاز میشود—not از تحلیل، بلکه از تجربه.
۲. لمس و سایه: سایه، همان بخشی از روان است که لمسناپذیر میماند تا زمانیکه با مهربانی و جسارت به آن نزدیک شوی؛ و لمس، اولین پل ارتباطی با آن است—not کلمه، بلکه تماس
سایه، اغلب آنجاست که دردناک است.
و ما از لمسش فرار میکنیم:
- خاطرهای از رنج،
- لمس نشدهی یک کودک درون،
- یا بخشی از روان که همیشه نادیدهاش گرفتیم.
لمس، تنها راهیست که میگوید:
«من تو را میپذیرم،
حتی اگر نفهممت،
حتی اگر آزارم دادی.
فقط میخواهم نزدیکت شوم—even اگر فقط یک بار.»
و این لمس، در روان، آغاز نرمی است؛
آغازی برای فروپاشی انجماد درون.
۳. لمس و زخم: زخم، همیشه به چیزی نیاز دارد که لمسش کند—not برای باز کردن، بلکه برای پذیرفته شدن. و لمس، یعنی گفتنِ بیواژه: «من تو را دیدهام، حس کردهام—even اگر ندانم چطور درمانت کنم»
در رواندرمانی، لمس مستقیم انجام نمیشود؛
اما تماس معنوی میان روانها وجود دارد:
- از طریق گوش دادن،
- از طریق نگاه،
- از طریق سکوت.
و هر بار که کسی احساس کند:
«کسی مرا لمس کرد—not جسمم، بلکه وجودم»،
زخم شروع به نرم شدن میکند.
و این یعنی:
«تو دیگر تنها نیستی—even اگر زخمت هنوز باز باشد.»
۴. لمس و شفا: شفا، وقتی آغاز میشود که روان لمس شود؛ نه بهعنوان بیمار، نه بهعنوان مسئله، بلکه بهعنوان انسانی زنده. و لمس، یعنی: «من اینجایم، کنار تو، بدون داوری»
لمس، در بُعدی عمیق، یادآور رحم است.
یادآور اولین تجربهی انسانی:
گرما، آغوش، بیواسطگی.
در روانشناسی یونگی، شفا زمانی رخ میدهد که ایگو به Self نزدیک میشود.
و این نزدیکی، در آغاز، به شکل نوعی لمس روانیست:
- وقتی دعایی را با تمام جان زمزمه میکنی،
- وقتی قطرهای اشک روی سنگی میافتد،
- وقتی دستت به تکهای از گذشته میرسد.
لمس، شفا را آغاز میکند—not چون جواب میدهد،
بلکه چون میگوید:
«من هنوز اینجام.»
۵. لمس و رؤیا: در رؤیاها، لمس کردن اغلب نشانهی «عبور از لایهی آگاهی به تماس با لایهی زیرین» است. وقتی کسی در خواب کسی را لمس میکند، یعنی روان، از تماشا به تجربه وارد شده—even اگر نداند معنایش چیست
یونگ معتقد بود:
رؤیاهایی که در آنها لمس اتفاق میافتد،
لحظاتیاند که روان آمادهی مواجهه با چیزی پنهان است.
لمس در رؤیا میتواند نشانهی:
- آمادگی برای روبهرو شدن با بخش طردشده،
- میل به آشتی،
- یا حتی پذیرش یک درد قدیمی باشد.
و این لمس، واژه نمیخواهد؛
فقط حضور، توجه، و تسلیم.
۶. لمس و فردیتیابی: هیچ فردیتیابی بدون لمس شدن و لمس کردن کامل نمیشود. لمس، لحظهییست که تو دیگر بیرون از خویشتن نیستی؛ وارد شدهای—even اگر با لرز
در مسیر فردیتیابی یونگی، لمس لحظهایست که:
- فاصله با خودِ حقیقی کم میشود،
- ایگو عقب مینشیند،
- و روان، دیگر ناظر نیست؛ دربرگیرنده است.
لمس، در این معنا،
نقطهی تماس با زندگی بهعنوان یک تجربهی کامل است—not فقط فکر.
و تنها روانی که لمس شده باشد،
میتواند خودش را لمس کند؛
و بعد، دیگران را بدون ترس.
جمعبندی: لمس، در روان و بدن، نقطهی اتصال است؛ جاییکه ذهن متوقف میشود، زبان خاموش میماند، و تو فقط هستی؛ فقط حس میکنی—even اگر ندانی چه باید گفت. و در روان، لمس، آغاز شفا، آغاز آشتی، و آغاز زندگی حقیقیست—not از بیرون، بلکه از درون
در نهایت، لمس:
- کلمه نمیخواهد،
- تفسیر نمیخواهد،
- قدرت نمیخواهد.
فقط جرأت نزدیکی میخواهد.
و پیامش این است:
«من بخشی از روان تو هستم،
بخشی که نمیخواهد فهمیده شود،
فقط میخواهد لمس شود.
من زخمی نیستم که باید حل شود،
من انسانی هستم که باید حس شود.
و اگر حتی برای لحظهای،
با مهربانی لمس شوم—even اگر خاموش،
آغازی اتفاق میافتد:
نه از بیرون،
بلکه از درونِ پوستِ جان.**
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
"حکایت خضر و موسی" از دفتر پنجم مثنوی مولانا
مطلبی دیگر از این انتشارات
"جنایات و مکافات" اثر فئودور داستایوفسکی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترم 3 کیمیاگری یونگی - مفهوم "آنیما" و "آنیموس" در فرآیند شفابخشی