a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی مفهوم مغرب

مغرب: پایان دیدن، آغاز نادیدن؛ لحظهی فرو رفتن نور در افق؛ و استعارهای از خاموشیِ موقتیِ آگاهی—even اگر در دل شب، نطفهی بیداری پنهان باشد
در قرآن، "مغرب" و مشتقات آن، گاه در کنار مشرق آمدهاند:
- رَبُّ ٱلْمَشْرِقِ وَٱلْمَغْرِبِ (شعرا / ۲۸)
- رَبُّ ٱلْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ ٱلْمَغْرِبَيْنِ (الرحمن / ۱۷)
- لِلَّهِ ٱلْمَشْرِقُ وَٱلْمَغْرِبُ (بقره / ۱۱۵)
و در برخی موارد، "مغرب" نماد جاییست که نور خدا را نمیتوان انکار کرد—even اگر خورشید غروب کرده باشد:
وَلِلَّهِ ٱلْمَشْرِقُ وَٱلْمَغْرِبُ... فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ
(بقره / ۱۱۵)
در روانشناسی یونگ، مغرب، لحظهی افول ایگو و آغاز ورود روان به ناخودآگاه است—زمانیکه فرد از خودآگاهی دور میشود، و روان، به سمت رؤیا، تردید، بحران یا سکوت درونی میرود.
۱. مغرب و ایگو: ایگو دوست دارد همیشه روز باشد؛ اما مغرب، لحظهایست که ایگو ناچار به عقبنشینی میشود—not برای شکست، بلکه برای بازسازی
ایگو از غروب میترسد:
- چون نمیبیند،
- نمیداند،
- نمیداند که نمیداند.
اما مغرب، همانجاست که ایگو درمییابد:
- باید بپذیرد،
- باید فرو بنشیند،
- باید به درون بازگردد—even اگر با مقاومت.
در روان، بسیاری از لحظات سکوت، سوگ، اندوه یا شک، نشانههای ورود به «مغرب روان» هستند.
و این مغرب، خطرناک نیست؛
ضروریست—even اگر تیره باشد.
۲. مغرب و سایه: مغرب، جاییست که سایه طلوع میکند—not از روی پلیدی، بلکه چون آگاهی عقب نشسته و ناخودآگاه نمایان شده است
در روان، سایه با نور دیده نمیشود؛
بلکه با عقبنشینی نور، آشکار میشود.
مغرب، لحظهایست که پوشش روز کنار میرود، و آنچه در اعماق بوده، بالا میآید—even اگر دوستش نداشته باشی.
در رؤیاها، بسیاری از عناصر شبانه، غروب، یا افول خورشید، نماد ورود به سایه هستند.
قرآن، حتی در اشاره به مغرب، به امکان تماشای وجه الهی اشاره میکند:
فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ
یعنی: اگرچه نور رفته، اما حقیقت نرفته؛
تو باید در شب، به شیوهای دیگر ببینی—not با چشم، بلکه با جان.
۳. مغرب و زخم: مغرب، جاییست که زخم پدیدار میشود—not برای تخریب، بلکه برای دیدهشدن
در پایان روز، بدن خسته میشود؛
و روان نیز، در پایان آگاهی، خراشهای روز را نمایان میسازد.
شب، زمان زخمهاست:
- زخمهای انکارشده،
- میلهای فراموششده،
- خاطرات دفنشده.
مغرب، آغاز شب است؛
و شب، آغاز حضور زخم.
در روان، مغرب زمانیست که تو باید ساکت شوی، بایستی، و آنچه را در روز نادیده گرفتی، ببینی—even اگر دردناک.
۴. مغرب و روح: روح، گاهی در سکوتِ مغرب ظاهر میشود—not در روشنی، بلکه در لبهی تاریکی
یونگ میگوید:
«در عصرها و شبهای روان، وقتی روز خاموش شده، روح آغاز به سخن میکند.»
در قرآن، نزول فرشتگان و روح در شب اتفاق میافتد:
تَنَزَّلُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ فِيهَا
(قدر / ۴)
یعنی: مغرب، لحظهیی از لطف است—not با هیاهو، بلکه با سکوت.
در روان، گاه پس از بحران، پس از سکوت، پس از پایانِ پاسخداشتن،
صدایی دیگر درونت را لمس میکند؛
این، صدای روح است—even اگر آرام، حتی اگر مبهم.
۵. مغرب و شفا: شفا، گاهی از مغرب آغاز میشود—not در اوج، بلکه در افول
شفا همیشه با نور نمیآید.
گاهی با غروب،
گاهی با خاموشی،
گاهی با تسلیم.
در قرآن، افول و طلوع، هر دو در اختیار خداست.
در روان، شفا یعنی:
- بگذاری روز تمام شود،
- بگذاری خودآگاهی فرود آید،
- و اعتماد کنی که در شب هم امکان تولد هست.
مغرب، نقطهایست که روان، از فکر به شهود،
از صدا به سکوت،
از کنترل به تسلیم حرکت میکند—even اگر سخت.
۶. مغرب و فردیتیابی: بدون عبور از مغرب، طلوع بعدی ممکن نیست؛ مشرق از دل مغرب میزاید—not از فرار
یونگ معتقد بود:
«در هر فردیتیابی اصیل، باید یک بار روان، غروب کند.»
یعنی:
- ایگو باید کنار برود،
- نقشها باید سقوط کنند،
- تاریکی باید حس شود.
و فقط آنگاه است که مشرق واقعی طلوع میکند—not به عنوان تکرار، بلکه به عنوان تولد.
در قرآن، دو مشرق و دو مغرب مطرح شدهاند:
رَبُّ ٱلْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ ٱلْمَغْرِبَيْنِ
(الرحمن / ۱۷)
یعنی: این رفتوآمد دائمیست؛
حرکت روان، از آگاهی به ناخودآگاهی،
و از شب به روز،
جریان دارد—not سقوط، بلکه ریتم هستی.
جمعبندی: مغرب، در قرآن و روان، نقطهی عبور است—not پایان؛ لحظهایست که روان فرو مینشیند، و شب آغاز میشود—not برای تاریکی، بلکه برای بیداری از جنس دیگر
در نهایت، مغرب:
- پایانیست برای آنچه میدانستی،
- آغازیست برای آنچه باید حس کنی،
- و پیامش این است:
«بگذار غروب شود.
بگذار نورت خاموش شود.
بگذار زخم، خودش را نشان دهد.
چون در همین شب،
روح میآید.
و فردا، مشرقی نو خواهد آمد—even اگر با آه، حتی اگر با اشک.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
سایه های شخصیتی یونگی - سایه های زیبایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم ترتیب
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکتب فکری جرج بارکلی (George Berkeley)