a.bavafa444@gmail.com
مکتب فکری جرج بارکلی (George Berkeley)

مکتب فکری جرج بارکلی (George Berkeley) – ایدهآلیسم و انکار مادهی مستقل
جرج بارکلی (1685-1753)، فیلسوف ایرلندی، یکی از برجستهترین متفکران مکتب ایدهآلیسم (Idealism) بود. او استدلال کرد که "وجود داشتن"، به معنای "درک شدن" است (Esse est percipi). این بدان معناست که هیچ چیزی خارج از ذهن ما و ادراک ما وجود ندارد، و تمام آنچه که ما "ماده" مینامیم، در واقع فقط مجموعهای از ادراکات ذهنی است.
برخلاف تجربهگرایانی مانند جان لاک، که معتقد بودند اشیای مادی بهطور مستقل از ادراک ما وجود دارند، بارکلی استدلال کرد که مادهی مستقل وجود ندارد و تنها ذهنها و ایدهها واقعیاند. او همچنین بر این باور بود که وجود خدا، شرط اساسی برای تداوم جهان است، زیرا خدا، بهعنوان یک ذهن نامحدود، همهچیز را همیشه درک میکند و باعث استمرار وجود آنها میشود.
۱. تعریف کلی مکتب ایدهآلیسم بارکلی
بارکلی فلسفهی خود را بر سه اصل کلیدی بنا کرد:
- انکار مادهی مستقل: اشیای فیزیکی، وجود مستقلی از ذهن ندارند؛ آنها صرفاً ادراکاتی در ذهن ما هستند.
- "وجود، یعنی درک شدن" (Esse est percipi): چیزی تا زمانی که درک میشود، وجود دارد.
- خدا، ضامن تداوم جهان: چون ما همیشه در حال ادراک همهچیز نیستیم، باید یک ذهن نامحدود (یعنی خدا) وجود داشته باشد که تمام جهان را همیشه درک کند.
۲. اصول کلیدی فلسفهی بارکلی
۲.۱. انکار مادهی مستقل – اشیا، فقط ایدههایی در ذهن هستند
بارکلی معتقد بود که آنچه ما "واقعیت" مینامیم، در واقع چیزی جز ادراکات حسی ما نیست.
- ما هرگز مادهی "واقعی" را تجربه نمیکنیم، بلکه فقط مجموعهای از رنگها، صداها، بوها و احساسات را تجربه میکنیم.
- چیزی به نام "مادهی مستقل از ذهن" وجود ندارد، بلکه تنها ادراکات ذهنی ما از اشیا وجود دارند.
او مینویسد:
"یک میز، چه چیزی جز رنگی که میبینیم، سطحی که لمس میکنیم، و وزنی که حس میکنیم است؟ اگر همهی اینها فقط ادراکات ذهنی باشند، پس چیزی به نام مادهی مستقل وجود ندارد."
برای نمونه، اگر درختی در جنگل بیفتد و کسی آن را نشنود، آیا صدا دارد؟ بارکلی پاسخ میدهد: خیر، چون چیزی که درک نشود، وجود ندارد – مگر اینکه خدا آن را ادراک کند.
۲.۲. "وجود، یعنی درک شدن" (Esse est percipi)
بارکلی استدلال کرد که وجود داشتن یک شیء، به این معناست که درک شود.
- اگر هیچکس چیزی را درک نکند، آن چیز اصلاً وجود ندارد.
- همهی اشیا، فقط در ذهن ما بهعنوان ادراکات وجود دارند.
او مینویسد:
"چگونه میتوان وجود یک شیء را جدا از ادراک آن تصور کرد؟ هر زمان که سعی میکنید چیزی را خارج از ذهن تصور کنید، در واقع آن را در ذهن خود تصور کردهاید!"
برای نمونه، یک سیب، فقط زمانی وجود دارد که کسی آن را ببیند، بو کند یا بچشد.
۲.۳. نقش خدا – ضامن تداوم جهان
بارکلی با این چالش مواجه شد که اگر اشیا فقط وقتی که درک میشوند، وجود دارند، پس وقتی ما به آنها توجه نداریم، چه اتفاقی برای آنها میافتد؟
او پاسخ داد:
- چون ما همیشه در حال ادراک همهچیز نیستیم، باید یک ذهن نامحدود (یعنی خدا) وجود داشته باشد که تمام جهان را همیشه درک کند.
- خدا، مانند یک ناظر همیشگی، تضمین میکند که جهان حتی زمانی که ما آن را درک نمیکنیم، همچنان وجود داشته باشد.
برای نمونه، وقتی از اتاقی خارج میشوید، به نظر میرسد که اشیا در اتاق همچنان وجود دارند. بارکلی میگوید دلیل این امر، این است که خدا همیشه آنها را درک میکند.
۳. مقایسهی بارکلی با فیلسوفان دیگر
بارکلی برخلاف جان لاک، که معتقد بود اشیا دارای "کیفیتهای اولیه" (مانند جرم و اندازه) هستند که مستقل از ادراک ما وجود دارند، استدلال کرد که تمام ویژگیهای اشیا، صرفاً در ذهن ما هستند. برخلاف دکارت، که معتقد بود ماده و ذهن دو جوهر مستقلاند، بارکلی استدلال کرد که تنها ذهن وجود دارد و مادهی مستقل، توهمی بیش نیست. برخلاف هیوم، که شکگرایانه به تجربه نگاه میکرد، بارکلی به وجود خدا بهعنوان ضامن ادراکات ما معتقد بود.
۴. نقد و مخالفت با فلسفهی بارکلی
برخی منتقدان، مانند ساموئل جانسون، استدلال کردند که فلسفهی بارکلی، غیرعملی است، زیرا ما در زندگی روزمره با اشیا بهعنوان چیزهای واقعی رفتار میکنیم. جانسون، برای رد فلسفهی بارکلی، پای خود را محکم به سنگی زد و گفت:
"این استدلال من علیه بارکلی!"
برخی دیگر، مانند کانت، استدلال کردند که ما نمیتوانیم صرفاً بر ادراکات خود تکیه کنیم، بلکه باید بین "پدیدهها" (آنچه در ذهن ماست) و "نومنها" (واقعیت مستقل از ذهن ما) تمایز قائل شویم.
۵. تأثیر فلسفهی بارکلی در حوزههای مختلف
در فلسفه، بارکلی پایهگذار ایدهآلیسم ذهنی شد که بر فیلسوفانی مانند هگل و شلینگ تأثیر گذاشت. در روانشناسی، نظریهی او دربارهی ماهیت ادراک، الهامبخش مطالعات دربارهی شناخت و ذهن شد. در دین، استدلال او دربارهی نقش خدا در حفظ جهان، پایهای برای بسیاری از بحثهای الهیاتی شد.
۶. نتیجهگیری: آیا واقعیت، فقط در ذهن ماست؟
بارکلی این پرسش را مطرح میکند که آیا ما میتوانیم چیزی را خارج از ادراک خود تصور کنیم؟
اگر طرفدار او باشید، باور دارید که مادهی مستقل، توهمی بیش نیست و تنها ادراکات ذهنی واقعیاند. اگر مخالف او باشید، ممکن است معتقد باشید که اشیا حتی بدون اینکه کسی آنها را درک کند، همچنان وجود دارند.
در نهایت، بارکلی یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان ایدهآلیسم است که اندیشههای او هنوز در فلسفهی ذهن، معرفتشناسی، و الهیات مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده میشود و وارد دنیای جدیدی میشود که در آن با چالشها و دشمنان مواجه میشود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک میگیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبهرو میشود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده میکند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمیگردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک میکند. این سفر نشاندهندهی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.
۱) جهان عادی در مکتب فکری جرج بارکلی چگونه تعریف میشود؟
📌 پاسخ کوتاه:
جهان عادی در فلسفهی بارکلی، دنیایی است که در آن مردم به این باور دارند که اشیا مستقل از ادراک آنها وجود دارند و واقعیت مادی، امری عینی و خارج از ذهن است.
📌 جزئیات آموزشی:
- بیشتر مردم معتقدند که جهان فیزیکی بدون نیاز به مشاهدهگر، مستقل از ذهن وجود دارد.
- فلاسفهی تجربیگرا مانند لاک باور دارند که اشیا دارای ویژگیهای اولیه (مانند شکل و حرکت) هستند که مستقل از مشاهدهگرند.
- مردم هنوز متوجه نشدهاند که وجود، همان ادراک است (Esse est percipi) و هر چیزی فقط در صورتی وجود دارد که توسط ذهنی درک شود.
۲) فراخوان ماجراجویی در مکتب بارکلی چه مفهومی دارد؟
📌 پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی رخ میدهد که فرد درمییابد که تصور یک شیء بدون مشاهدهی آن غیرممکن است و واقعیت چیزی جز مجموعهای از ادراکات ذهنی نیست.
📌 جزئیات آموزشی:
- فرد درمییابد که هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد اشیا خارج از ادراک ذهنی ما وجود دارند.
- این لحظه معمولاً زمانی رخ میدهد که فرد با استدلالهای بارکلی دربارهی غیرممکن بودن "مادهی مستقل از ذهن" مواجه میشود.
- مطالعهی آثار بارکلی، بهویژه "سه گفتار میان هیلاس و فیلوئوس" (Three Dialogues between Hylas and Philonous)، فرد را متوجه میسازد که جهان چیزی جز یک جریان از ادراکات ذهنی نیست.
۳) امتناع از دعوت در مکتب بارکلی چگونه بروز میکند؟
📌 پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت زمانی رخ میدهد که فرد نمیخواهد بپذیرد که اشیا فقط در ذهن وجود دارند و همچنان به وجود مستقل و مادی جهان باور دارد.
📌 جزئیات آموزشی:
- بسیاری از افراد بر این باورند که جهان مادی واقعی است و مستقل از مشاهدهی ما ادامه دارد.
- دانشمندان و فلاسفهی مادهگرا، این ایده را که جهان فقط در ادراکات ما وجود دارد، رد میکنند.
- برخی ممکن است احساس کنند که پذیرش دیدگاه بارکلی، به معنای انکار واقعیت و فرو رفتن در ایدهآلیسم افراطی است.
۴) ملاقات با راهنما در مکتب بارکلی چه نقش مهمی دارد؟
📌 پاسخ کوتاه:
راهنما در فلسفهی بارکلی، تحلیل تجربی ادراک، نقد مادهگرایی و پذیرش این اصل است که واقعیت همان چیزی است که ادراک میشود.
📌 جزئیات آموزشی:
- فرد یاد میگیرد که ما هرگز چیزی را "مستقل از مشاهده" تجربه نمیکنیم، پس فرض وجود مادهی مستقل غیرممکن است.
- "Esse est percipi" (وجود داشتن یعنی درک شدن) به فرد نشان میدهد که جهان چیزی جز ادراکات ذهنی نیست.
- مطالعهی استدلالهای بارکلی علیه نظریهی جوهر مادی او را متوجه میسازد که اشیا فقط درون تجربهی ما معنا دارند.
۵) عبور از آستانه در مکتب بارکلی چه مفهومی دارد؟
📌 پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه لحظهای است که فرد میپذیرد که تمام جهان از ادراکات تشکیل شده و هیچ شیئی نمیتواند بدون مشاهدهگر وجود داشته باشد.
📌 جزئیات آموزشی:
- این مرحله نشان میدهد که فرد دیگر به یک واقعیت مادی مستقل باور ندارد.
- فرد درمییابد که خدا بهعنوان مشاهدهگر نهایی، تضمین میکند که اشیا حتی وقتی ما آنها را درک نمیکنیم، همچنان پایدار بمانند.
- این عبور، فرد را از تفکر مادهگرایانه به سوی ایدهآلیسم مطلق هدایت میکند.
۶) آزمونها، متحدان و دشمنان در مکتب بارکلی چه نقشی دارند؟
📌 پاسخ کوتاه:
آزمونها، چالشهاییاند که فرد را وادار میکنند با مفهوم "مادهی مستقل" مقابله کند و بهجای آن، به درک ذهنی از جهان بپردازد. متحدان، تجربهگرایی، ایدهآلیسم و وجود خدا هستند. دشمنان، مادهگرایی، شکاکیت و فیزیکالیسماند.
📌 جزئیات آموزشی:
- آزمونها:پذیرش اینکه هیچ شیئی را نمیتوان بدون ادراک تصور کرد.
درک اینکه اگر چیزی درک نشود، از نظر فلسفی نمیتوان گفت که وجود دارد.
فهم اینکه وجود خدا ضروری است تا تضمین کند که اشیا پایدار میمانند. - متحدان:تجربهگرایی که نشان میدهد تمام دانش ما از تجربهی حسی ناشی میشود.
وجود خدا که نقش "ناظر همیشگی" را دارد و از استمرار واقعیت تضمین میکند. - دشمنان:مادهگرایان که بر این باورند که اشیا خارج از ذهن ما وجود دارند.
شکاکانی که میپرسند اگر فقط ذهن وجود دارد، پس چرا واقعیت اینقدر منسجم است؟
۷) نزدیک شدن به غار درونی در مکتب بارکلی چگونه بیان میشود؟
📌 پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ میدهد که فرد با چالش نهایی خود مواجه میشود: آیا او میتواند بپذیرد که واقعیت فقط مجموعهای از ادراکات است و هیچ مادهای خارج از ذهن وجود ندارد؟
📌 جزئیات آموزشی:
- فرد ممکن است دچار تردید شود که چگونه میتوان جهانی که فقط از ادراک تشکیل شده را توضیح داد؟
- برخی افراد ممکن است تصور کنند که این ایده، منجر به شکاکیت افراطی میشود، زیرا اگر هیچ مادهای وجود ندارد، پس چگونه جهان پایدار است؟
- این آزمونی است که فرد را مجبور میکند بین پذیرش ایدهآلیسم بارکلی و بازگشت به باور مادهگرایانه یکی را انتخاب کند.
۸) پیام نهایی مکتب بارکلی چیست؟
📌 پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که جهان چیزی جز مجموعهای از ادراکات نیست و هیچ مادهای خارج از ذهن وجود ندارد؛ تنها ذهنهای ادراککننده واقعیاند و خدا بهعنوان ناظر مطلق، تداوم واقعیت را تضمین میکند.
📌 نتیجهگیری:
- "وجود داشتن یعنی درک شدن" (Esse est percipi): هیچ چیزی بدون ادراک وجود ندارد.
- واقعیت چیزی جز ادراکات ذهنی نیست و مادهی مستقل توهمی بیش نیست.
- خدا بهعنوان مشاهدهگر نهایی، تضمین میکند که جهان حتی وقتی ما آن را درک نمیکنیم، همچنان پایدار است.
- نظریهی بارکلی، مادهگرایی را به چالش میکشد و نشان میدهد که دانش ما از طریق ادراک، نه از طریق واقعیتی مستقل، شکل میگیرد.
📌سایهها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:
- سایهی قهرمان (خود منفی): قهرمان بهطور مداوم با جنبههای تاریک خود، ترسها و ضعفهای درونیاش روبهرو میشود. کهنالگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
- سایهی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و تواناییهای جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه میشود که تواناییهای درونیاش را بیدار میکند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایهها و کشف حقیقت خود هدایت میکند.
- سایهی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش میکشند و بهطور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهنالگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان میدهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.
سایهی اصلی در مکتب فکری جرج بارکلی:
انکار واقعیت مادی، وابستگی بیشازحد به ادراک ذهنی، و خطر فروپاشی در ایدهآلیسم افراطی که وجود مستقل جهان خارج را نفی میکند.
ارتباط با کهنالگوها:
- مکتب فکری بارکلی – کهنالگوی فیلسوف ذهنگرای خالص
بارکلی، معتقد بود که تمام واقعیت، تنها در ادراک ما وجود دارد و جهان مادی، مستقل از ذهن قابل اثبات نیست (Esse est percipi – "بودن، یعنی درک شدن"). این دیدگاه، مانند کهنالگوی فیلسوف ذهنگرا، بر قدرت ادراک و آگاهی در شکلدهی به جهان تأکید دارد. سایهی این نگرش، ناتوانی در ارائهی توضیحی قانعکننده برای پایداری و نظم جهان مستقل از مشاهدهگر است. - انکار ماده – کهنالگوی جادوگر شکاک
بارکلی، استدلال کرد که مادهای مستقل از ادراک وجود ندارد و تنها ادراکات ما واقعی هستند. این نگاه، مانند کهنالگوی جادوگر شکاک، جهان را نه بهعنوان مجموعهای از اشیای مستقل، بلکه بهعنوان پدیدههایی وابسته به ادراک انسانی میبیند. سایهی این نگرش، خطر نادیده گرفتن بعد فیزیکی واقعیت و فروپاشی مفهوم عینیت علمی است. - خدا بهعنوان ضامن واقعیت – کهنالگوی ناظر مطلق
بارکلی، برای پاسخ به این پرسش که اگر چیزی را نبینیم، آیا هنوز وجود دارد، استدلال کرد که خدا همیشه ناظر است و همه چیز را ادراک میکند، پس جهان همچنان پابرجاست. این نظریه، مانند کهنالگوی ناظر مطلق، به دنبال یافتن ضامنی الهی برای حفظ پیوستگی و نظم هستی است. سایهی این نگرش، وابستگی مطلق به وجود خدا برای تبیین واقعیت، بدون ارائهی شواهد تجربی است. - انتقاد از تجربهگرایان دیگر – کهنالگوی فیلسوف چالشگر سنتها
بارکلی، با نقد جان لاک، استدلال کرد که ایدهی مادهای مستقل از ذهن، یک فرض بیاساس است و نمیتوان به چیزی فراتر از ادراکات حسی اعتماد کرد. این تفکر، مانند کهنالگوی فیلسوف چالشگر، هرگونه فرض از پیشتعیینشده را به پرسش میکشد و بهدنبال بازنگری در مفاهیم بنیادی است. سایهی این نگرش، فروپاشی انسجام فکری و امکان نسبیگرایی شدید در شناخت است. - واقعیت بهعنوان ساختار ذهنی – کهنالگوی خیالپرداز خلاق
بارکلی، جهان را مانند یک تجربهی ذهنی دانست که درون آگاهی ما اتفاق میافتد و تنها از طریق ادراکات قابل درک است. این ایده، مانند کهنالگوی خیالپرداز خلاق، تأکید دارد که جهان بیش از آنکه عینی باشد، وابسته به ادراک ماست. سایهی این نگرش، از بین رفتن تمایز میان واقعیت و توهم، و ناتوانی در اثبات وجود دنیای بیرونی است. - خطر فروپاشی به ایدهآلیسم افراطی – کهنالگوی فیلسوف در دنیای ذهنی خالص
اگر فلسفهی بارکلی بیشازحد بر این ایده تأکید کند که تنها ادراکات واقعیاند، ممکن است فرد را به این باور برساند که هیچ واقعیتی بیرون از ذهن وجود ندارد و تمام هستی صرفاً یک توهم است. این وضعیت، مانند کهنالگوی فیلسوف در دنیای ذهنی، میتواند فرد را در گرداب تفکرات انتزاعی بیپایان گرفتار کند. سایهی این مرحله، عدم امکان تعامل عملی با دنیای فیزیکی و ناتوانی در پذیرش علم و تجربه بهعنوان راهی برای شناخت جهان است. - شفای سایهی فلسفهی بارکلی – کهنالگوی تلفیقگر میان ذهن و واقعیت عینی
برای رهایی از سایههای فلسفهی بارکلی، باید میان اهمیت ادراک ذهنی و پذیرش واقعیت عینی تعادل برقرار کرد. این مسیر، مانند سفری است که در آن فرد، پس از رد مادهگرایی افراطی، درمییابد که ذهن، اگرچه در درک واقعیت نقش کلیدی دارد، اما جهان مستقل از مشاهدهگر نیز وجود دارد.
نتیجه:
سایهی اصلی فلسفهی بارکلی، انکار واقعیت مستقل از ذهن و خطر فروپاشی در ایدهآلیسم افراطی است. مسیر شفای آن، در پذیرش تعامل میان ذهن و ماده، و یافتن تعادل میان تجربهی ذهنی و واقعیت عینی نهفته است، جایی که شناخت، نهتنها به ادراک، بلکه به آزمون و مشاهدهی تجربی نیز وابسته باشد.
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم نعمت
مطلبی دیگر از این انتشارات
"کشتن مرغ مقلد" اثر هارپر لی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم کلمات الله