a.bavafa444@gmail.com
"حکایت روباه و خروس" از دفتر دوم مثنوی مولانا

حکایت روباه و خروس – از دفتر دوم مثنوی
روزی روباهی مکار که از فریبکاری و نیرنگ چیزی کم نداشت، به دنبال راهی برای شکار یک خروس بود. او میدانست که خروسها بسیار هوشیارند و فریب هر کسی را نمیخورند. پس نقشهای حیلهگرانه طراحی کرد.
روباه نزد خروسی که بر بلندای درخت نشسته بود رفت و با لحنی نرم و مهربان گفت:
«ای خروس زیبا! چرا در بالای درخت نشستهای؟ مگر نمیدانی که من برای تو پیامی دارم؟»
خروس که هوشیار و زیرک بود، با احتیاط گفت:
«چه پیامی؟»
روباه با حیله و نیرنگ گفت:
«خبر خوشی آوردهام! فرمانی از جانب خداوند رسیده که از این پس، همهی حیوانات با یکدیگر مهربان خواهند بود. دشمنی از میان رفته و دیگر هیچ حیوانی به حیوان دیگر آسیب نمیرساند. بیا پایین تا یکدیگر را در آغوش بگیریم و این صلح و دوستی را جشن بگیریم!»
خروس که به نیرنگ روباه آگاه بود، تبسمی کرد و نگاهش را به دوردست دوخت. سپس با صدای بلند گفت:
«ای روباه! خوشا به حال ما که چنین خبری آوردهای! اتفاقاً میبینم که چند سگ شکاری از دوردست به این سو میآیند. بیا پایین تا همه با هم این دوستی را جشن بگیریم!»
به محض شنیدن نام سگهای شکاری، روباه وحشتزده پا به فرار گذاشت. خروس خندید و گفت:
«ای روباه مکار! اگر سخنت راست بود، چرا از آمدن سگها ترسیدی؟»
مفهوم و پیام داستان:
مولانا در این حکایت، حیلهگری، فریبکاری و هوشیاری در برابر نیرنگهای دنیا را به تصویر میکشد. پیامهای اصلی این داستان عبارتاند از:
- حیلهگران همیشه با چهرهای مهربان ظاهر میشوند.روباه با زبانی نرم و فریبنده تلاش کرد تا خروس را از درخت پایین بکشد، اما نیت واقعی او شکار کردن بود.
- هوشیاری و آگاهی، بهترین سلاح در برابر فریبکاران است.خروس به جای اعتماد سادهلوحانه به سخنان روباه، با زیرکی پاسخش را داد و او را در دام خودش انداخت.
- دروغگویان همیشه از حقیقت فرار میکنند.وقتی خروس نام سگهای شکاری را برد، روباه وحشتزده گریخت، زیرا خودش هم میدانست که دروغ میگوید و حیلهای در کار دارد.
- همهچیز را نباید از روی ظاهر قضاوت کرد.روباه ظاهر دوستانهای داشت، اما در باطن، قصدش نابودی خروس بود. بسیاری از فریبها در زندگی، در پوشش محبت و دوستی پنهان شدهاند.
نتیجهگیری:
مولانا در این حکایت ما را به هوشیاری در برابر فریبکاران دعوت میکند. باید مراقب باشیم که هر سخن شیرینی را نپذیریم و هر دست دوستی را بدون تأمل نفشاریم. گاهی اوقات، دشمن در لباس دوست پنهان میشود.
📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده میشود و وارد دنیای جدیدی میشود که در آن با چالشها و دشمنان مواجه میشود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک میگیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبهرو میشود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده میکند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمیگردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک میکند. این سفر نشاندهندهی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.
۱) جهان عادی در "حکایت روباه و خروس" چگونه تعریف میشود؟
📌پاسخ کوتاه:
جهان عادی در این حکایت، دنیایی است که در آن خروس با امنیت در محیط خود زندگی میکند و از بالای درخت، مراقب محیط اطراف است. روباه، که به نیرنگ و فریب شهرت دارد، به دنبال شکار خروس است و با حیلهای جدید وارد میدان میشود.
📌جزئیات آموزشی:
- خروس نماد فردی است که در جایگاهی نسبتاً ایمن قرار دارد، اما همچنان در معرض خطر است.
- روباه، نماد حیلهگری و نیرنگ است که بهجای استفاده از قدرت، با فریبکاری به اهداف خود میرسد.
- این دنیایی است که در آن، افراد فریبکار سعی میکنند با زبان و نیرنگ، به خواستههای خود دست یابند.
۲) فراخوان ماجراجویی در "حکایت روباه و خروس" چه مفهومی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی آغاز میشود که روباه با زبانی چرب و نرم، به خروس پیشنهاد میدهد که دوران دشمنی میان حیوانات به پایان رسیده و همه باید با یکدیگر در صلح و دوستی زندگی کنند.
📌جزئیات آموزشی:
- روباه تلاش میکند خروس را متقاعد کند که دیگر نیازی به ترسیدن از او نیست، زیرا زمان صلح و آرامش فرارسیده است.
- او با زبانی فریبنده، از مفاهیمی مانند دوستی و برادری استفاده میکند تا خروس را از جای امن خود پایین بکشد.
- این لحظه، همان جایی است که فرد باید تصمیم بگیرد که آیا به سخنان دیگران اعتماد کند یا با خرد خود، حقیقت را بررسی کند.
۳) امتناع از دعوت در "حکایت روباه و خروس" چگونه بروز میکند؟
📌پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت در این حکایت در لحظهای دیده میشود که خروس، فریب حرفهای روباه را نمیخورد و با هوشیاری، از جای خود پایین نمیآید.
📌جزئیات آموزشی:
- خروس که روباه را میشناسد، در ابتدا شک میکند و نمیخواهد به راحتی سخنان او را باور کند.
- او با دقت به سخنان روباه گوش میدهد، اما همچنان از جای خود تکان نمیخورد.
- این مرحله، نشاندهندهی احتیاط و بررسی دقیق قبل از هر تصمیمگیری است.
۴) ملاقات با راهنما در "حکایت روباه و خروس" چه نقش مهمی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
راهنمای خروس، خرد و تجربهی اوست که به او کمک میکند تا فریب نیرنگ روباه را نخورد. او از گذشته میداند که روباه، قابل اعتماد نیست.
📌جزئیات آموزشی:
- خروس بهجای اینکه به احساسات خود تکیه کند، از عقل خود برای تحلیل موقعیت استفاده میکند.
- او میداند که روباه در ذات خود فریبکار است و نباید به وعدههای او اعتماد کرد.
- این لحظه، نشان میدهد که گاهی خرد و تجربهی گذشته، بهترین راهنما در مواجهه با چالشها و فریبها هستند.
۵) عبور از آستانه در "حکایت روباه و خروس" چه مفهومی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه زمانی رخ میدهد که خروس، بهجای اینکه مستقیماً روباه را متهم کند، با زیرکی پاسخ میدهد که اگر این صلح واقعی است، پس چرا سگهای شکاری از دور به سمت روباه میآیند؟
📌جزئیات آموزشی:
- خروس بهجای پذیرش حرفهای روباه یا بحث کردن مستقیم، از یک استراتژی زیرکانه استفاده میکند.
- او وانمود میکند که پیشنهاد روباه را پذیرفته، اما در عین حال، حیلهی او را با یک دروغ حسابشده برملا میکند.
- روباه که از شنیدن نام سگهای شکاری وحشت میکند، فرار را بر قرار ترجیح میدهد.
۶) آزمونها، متحدان و دشمنان در "حکایت روباه و خروس" چه نقشی دارند؟
📌پاسخ کوتاه:
آزمون خروس، تشخیص نیرنگ و حفظ امنیت خود است. متحد او، هوش و تجربهی اوست و دشمنش، فریبکاری و حیلهی روباه.
📌جزئیات آموزشی:
- متحدان: خرد، تجربه، و قدرت تحلیل شرایط.
- دشمنان: فریبکاری، نیرنگ، و سوءاستفاده از زبان و احساسات.
- آزمونها: حفظ خونسردی، استفاده از استراتژی مناسب، و توانایی تشخیص دروغ از حقیقت.**
۷) نزدیک شدن به غار درونی در "حکایت روباه و خروس" چگونه بیان میشود؟
📌پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ میدهد که خروس، با یک پاسخ زیرکانه، روباه را در تلهی خودش گرفتار میکند و باعث فرار او میشود.
۸) پیام نهایی "حکایت روباه و خروس" چیست؟
📌پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که افراد فریبکار، همواره از زبان و حیله برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند، اما کسانی که هوش و خرد دارند، میتوانند بدون درگیری مستقیم، آنها را شکست دهند.
📌سایهها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:
- سایهی قهرمان (خود منفی): قهرمان بهطور مداوم با جنبههای تاریک خود، ترسها و ضعفهای درونیاش روبهرو میشود. کهنالگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
- سایهی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و تواناییهای جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه میشود که تواناییهای درونیاش را بیدار میکند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایهها و کشف حقیقت خود هدایت میکند.
- سایهی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش میکشند و بهطور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهنالگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان میدهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.
سایهی اصلی در حکایت روباه و خروس:
فریبکاری، سادهلوحی، و اعتماد بیجا به سخنان ظاهرپسند.
ارتباط با کهنالگوها:
- روباه – کهنالگوی حیلهگر و فریبنده
روباه در این حکایت، نماد موجودی است که با چربزبانی و تظاهر به دوستی، قصد فریب و شکار قربانی خود را دارد. او سعی میکند خروس را با سخنان فریبنده به دام بیندازد، اما در حقیقت قصدش نابودی اوست. سایهی روباه، فریبکاری، دورویی، و استفاده از زبان برای اغفال دیگران است. - خروس – کهنالگوی قربانیای که میتواند از فریب نجات یابد
خروس در این حکایت، نماد کسی است که در معرض فریب و نیرنگ قرار دارد، اما اگر آگاهی داشته باشد، میتواند خود را نجات دهد. او ابتدا تحت تأثیر سخنان روباه قرار میگیرد، اما در نهایت با خرد و آگاهی، از دام فریب میگریزد. سایهی خروس، سادگی، اعتماد بیجا، و ناتوانی در تشخیص نیت واقعی فریبکاران است. - چربزبانی روباه – کهنالگوی نیرنگ و سخنپردازی فریبنده
روباه در این حکایت، با استفاده از زبان و سخنان زیبا، سعی میکند خروس را به دام بیندازد. او خود را دلسوز و دوست خروس نشان میدهد، اما در واقع تمام حرفهایش برای رسیدن به مقصود خود، یعنی شکار خروس، است. سایهی این بخش، فریب دادن دیگران با سخنان ظاهرپسند و نیتهای پنهان است. - آگاهی و هوشیاری خروس – کهنالگوی عقل و بصیرت در برابر فریب
در لحظهای که خروس میتواند فریب روباه را بخورد، او هوشیارانه عمل میکند و از موقعیت خطرناک میگریزد. این نشان میدهد که نجات از فریب، تنها از طریق خرد و آگاهی ممکن است. سایهی این بخش، ناتوانی در شناخت حقیقت پشت سخنان زیبا و باور به ظواهر فریبنده است. - پیام نهایی حکایت – کهنالگوی حقیقت در برابر فریب
این حکایت نشان میدهد که در زندگی، همواره کسانی هستند که با چربزبانی، نیتهای شوم خود را پنهان میکنند. اما کسی که قدرت تشخیص و آگاهی داشته باشد، میتواند از دام فریبکاران در امان بماند. سایهی این پیام، اعتماد کورکورانه و ناتوانی در تشخیص حقیقت از دروغ است.
نتیجه:
سایهی اصلی این حکایت، فریبکاری و سادهلوحی در برابر سخنان فریبنده است. مسیر شفای آن، در آگاهی، هوشیاری، و یادگیری مهارت تشخیص حقیقت از ظاهر فریبنده نهفته است. تنها کسانی که خردمندانه گوش میدهند و به جای ظاهر، به نیت افراد توجه میکنند، از دام فریبکاران در امان میمانند.
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم نفس مطمئنه
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی سوره غافر
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم آیات محکمات