Zaripanahi·۲۲ روز پیشیادش بخیر خاطرات قدیمییادش بخیر قدیما ی خونه پدربزرگ بود با فک و فامیل و کلی دلخوشی ....
Zaripanahi·۱ سال پیششروعی دوبارهزندگی کاروانیست زود گذر، و هیچ چیز در آن رنگ حقیقت نمیگیرد...پس اندوهت را رها کن...
Zaripanahiدریه دفترچه برا دل نوشته هام...·۱ سال پیشداستانی کوتاهتکیه دادم به پشتی گل قرمز قدیمی گفتم: ولی هیچ جا خونه ی پدری آدم نمیشه.......
Zaripanahi·۱ سال پیشنسل جوانی،نسل مزخرفی بودیم!نسل انتخاب بین بد و بدتر.به ما که رسید رودخانهها خشکیدن،جنگل ها سوخت و ابرها نباریدن!دل به هرکس دادیم،قبل از ما دل داده…
Zaripanahi·۲ سال پیشدلنوشته رمضان✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود... بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، ب…