مکتب فکری کارل پوپر (Karl Popper)

موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ
موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ

مکتب فکری کارل پوپر (Karl Popper) – عقلانیت انتقادی و ابطال‌گرایی

کارل پوپر (1902-1994)، فیلسوف اتریشی-بریتانیایی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود که در زمینه‌های فلسفه‌ی علم، معرفت‌شناسی، و فلسفه‌ی سیاسی نظریات مهمی ارائه داد. او به‌ویژه به خاطر نظریه‌ی "ابطال‌گرایی" (Falsificationism) در فلسفه‌ی علم و دفاع از "جامعه‌ی باز" (Open Society) در فلسفه‌ی سیاسی مشهور است.

پوپر منتقد سرسخت اثبات‌گرایی منطقی، ایدئولوژی‌های توتالیتر، و نظریه‌های قطعی‌گرا بود و بر نقش عقلانیت انتقادی و آزمون‌پذیری نظریات در علم و سیاست تأکید داشت.

۱. تعریف کلی مکتب فکری پوپر

پوپر فلسفه‌ی خود را بر سه اصل کلیدی بنا کرد:

  1. ابطال‌گرایی (Falsificationism) – معیار علمی بودن یک نظریه، قابلیت ابطال آن است.
  2. جامعه‌ی باز (Open Society) – جوامع باید بر اساس آزادی اندیشه و نقدپذیری بنا شوند.
  3. عقلانیت انتقادی (Critical Rationalism) – دانش از طریق نقد و آزمون رشد می‌کند، نه از طریق قطعیت.

۲. اصول کلیدی فلسفه‌ی پوپر

۲.۱. ابطال‌گرایی – چگونه علم پیشرفت می‌کند؟

پوپر یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان فلسفه‌ی علم است و معتقد بود که معیار علمی بودن یک نظریه، "ابطال‌پذیری" آن است، نه اثبات تجربی آن.

  • هیچ نظریه‌ای را نمی‌توان به‌طور قطعی "اثبات" کرد، اما می‌توان آن را "ابطال" کرد.
  • یک نظریه‌ی علمی باید پیش‌بینی‌هایی کند که قابل آزمون و رد شدن باشند.
  • اگر یک نظریه با یک مشاهدۀ تجربی در تضاد باشد، باید آن را کنار گذاشت یا اصلاح کرد.

او می‌نویسد:
"علم با تلاش برای اثبات نظریات رشد نمی‌کند، بلکه با تلاش برای ابطال آن‌ها پیشرفت می‌کند."

نمونه:

  • نظریه‌ی نیوتن، تا مدت‌ها معتبر به نظر می‌رسید، اما نظریه‌ی نسبیت اینشتین، پیش‌بینی‌های نیوتن را در شرایط خاص ابطال کرد.
  • برخلاف نظریات علمی، ایدئولوژی‌هایی مانند مارکسیسم و روانکاوی فروید، هرگز خود را در معرض ابطال قرار نمی‌دهند، بلکه همیشه راهی برای توجیه همه چیز دارند، بنابراین علمی نیستند.

۲.۲. جامعه‌ی باز – بهترین سیاست، سیاستی است که نقدپذیر باشد

پوپر معتقد بود که جامعه‌ی ایده‌آل، جامعه‌ای باز و دموکراتیک است که در آن، قدرت و سیاست همواره در معرض نقد و اصلاح قرار می‌گیرند.

  • جوامعی که ادعای "حقیقت مطلق" دارند، به استبداد و سرکوب می‌رسند.
  • حکومت‌ها باید دائماً قابل نقد و تغییر باشند، و هیچ ایدئولوژی‌ای نباید مقدس یا غیرقابل‌چالش باشد.
  • استبداد و دیکتاتوری، نتیجه‌ی پذیرش ایده‌های غیرقابل ابطال است.

او در کتاب "جامعه‌ی باز و دشمنان آن" (The Open Society and Its Enemies) به‌شدت از افلاطون، هگل، و مارکس انتقاد کرد و آن‌ها را متفکرانی دانست که پایه‌های استبداد را بنا نهاده‌اند.

نمونه:

  • دموکراسی، یک نظام سیاسی "ابطال‌پذیر" است، زیرا مردم می‌توانند حکومت را تغییر دهند، اما حکومت‌های توتالیتر (مانند فاشیسم و کمونیسم) غیرقابل نقد هستند و راه اصلاح را می‌بندند.

۲.۳. عقلانیت انتقادی – رشد دانش از طریق نقد، نه قطعیت

پوپر مخالف این ایده بود که دانش باید بر اساس اثبات یا قطعیت بنا شود. او معتقد بود که ما هرگز نمی‌توانیم به "حقیقت نهایی" برسیم، بلکه فقط می‌توانیم نظریات بهتری را جایگزین نظریات قبلی کنیم.

  • پیشرفت علم و اندیشه، نتیجه‌ی فرآیند مستمر نقد و آزمون نظریات است.
  • بهترین ایده‌ها، آن‌هایی هستند که می‌توانند در برابر نقدهای قوی‌تر مقاومت کنند.
  • ما همیشه در "جستجوی حقیقت" هستیم، اما هرگز به "حقیقت مطلق" دست نمی‌یابیم.

او می‌نویسد:
"دانش، همیشه موقتی است و بهترین نظریه‌ی امروز، ممکن است فردا ابطال شود."

نمونه:

  • در پزشکی، تئوری‌های قدیمی مانند "چهار خلط" جای خود را به میکروب‌شناسی دادند، اما حتی میکروب‌شناسی هم دائماً در حال اصلاح شدن است.

۳. مقایسه‌ی پوپر با فیلسوفان دیگر

پوپر برخلاف اثبات‌گرایان منطقی، که معتقد بودند نظریات علمی باید کاملاً اثبات‌پذیر باشند، استدلال کرد که "ابطال‌پذیری" مهم‌تر از "اثبات" است. برخلاف مارکسیست‌ها، که معتقد بودند تاریخ بر اساس قوانین قطعی به سمت کمونیسم پیش می‌رود، پوپر استدلال کرد که هیچ پیش‌بینی قطعی‌ای درباره‌ی آینده‌ی تاریخ ممکن نیست. برخلاف هایدگر و فیلسوفان قاره‌ای، که به مفاهیم انتزاعی حقیقت و هستی توجه داشتند، پوپر به روش‌شناسی علمی و نقدپذیری تأکید داشت.

۴. نقد و مخالفت با فلسفه‌ی پوپر

برخی منتقدان، مانند توماس کوهن، استدلال کردند که علم همیشه از طریق ابطال پیشرفت نمی‌کند، بلکه گاهی نظریات علمی قدیمی، حتی با وجود شواهد مخالف، همچنان حفظ می‌شوند تا زمانی که یک "تغییر پارادایم" رخ دهد. برخی دیگر، مانند فایرابند، معتقد بودند که روش علمی، آن‌قدر که پوپر ادعا می‌کند، منطقی و دقیق نیست، بلکه بیشتر به عوامل تاریخی و اجتماعی بستگی دارد. همچنین، برخی فیلسوفان سیاسی، مانند منتقدان چپ‌گرا، استدلال کردند که دفاع پوپر از لیبرالیسم و دموکراسی، در نهایت از قدرت‌های سرمایه‌داری محافظت می‌کند.

۵. تأثیر فلسفه‌ی پوپر در حوزه‌های مختلف

در فلسفه‌ی علم، پوپر پایه‌گذار ابطال‌گرایی و روش‌شناسی علمی مدرن شد. در سیاست، او از لیبرالیسم و دموکراسی دفاع کرد و نقدی جدی بر توتالیتاریسم ارائه داد. در اقتصاد، نظریه‌های او درباره‌ی جامعه‌ی باز، بر اقتصاددانانی مانند هایک و فریدمن تأثیر گذاشت. در روانشناسی، ایده‌های او درباره‌ی ابطال‌پذیری، بر روش‌های پژوهشی علمی تأثیر گذاشت.

۶. نتیجه‌گیری: آیا حقیقت را می‌توان یافت؟

پوپر این پرسش را مطرح می‌کند که آیا می‌توان حقیقت را به‌طور قطعی شناخت، یا اینکه همیشه باید آن را در معرض نقد و آزمون قرار دهیم؟

اگر طرفدار او باشید، باور دارید که دانش، همواره در حال رشد است و نقد، تنها راه رسیدن به نظریات بهتر است. اگر مخالف او باشید، ممکن است معتقد باشید که علم و سیاست، همیشه از روش‌های منطقی تبعیت نمی‌کنند و عوامل اجتماعی و تاریخی در آن‌ها نقش مهمی دارند.

در نهایت، پوپر یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم است که اندیشه‌های او هنوز در فلسفه، سیاست، و علم مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می‌شود و وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن با چالش‌ها و دشمنان مواجه می‌شود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می‌گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبه‌رو می‌شود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می‌کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمی‌گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می‌کند. این سفر نشان‌دهنده‌ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.

۱) جهان عادی در مکتب فکری کارل پوپر چگونه تعریف می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
جهان عادی در فلسفه‌ی پوپر، دنیایی است که در آن دانش به‌عنوان یک مجموعه از باورهای قطعی و تغییرناپذیر پذیرفته شده و افراد به جزم‌اندیشی و قطعیت علمی یا ایدئولوژیک باور دارند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بسیاری از مردم معتقدند که علم یک نظام از حقایق قطعی و نهایی است که هرگز تغییر نمی‌کند.
  • در این جهان، روش‌های استدلالی مانند استقراء (استنتاج از مشاهدات خاص به اصول کلی) به‌عنوان روش اصلی علم پذیرفته شده‌اند، اما پوپر نشان می‌دهد که این روش قابل‌اعتماد نیست.
  • مردم همچنین به نظام‌های ایدئولوژیک بسته (مانند مارکسیسم یا فرویدیسم) که ادعا می‌کنند همه‌ی پدیده‌ها را توضیح می‌دهند، باور دارند.

۲) فراخوان ماجراجویی در مکتب پوپر چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی رخ می‌دهد که فرد درمی‌یابد که هیچ دانشی قطعی نیست و علم به‌جای اثبات نظریه‌ها، آن‌ها را باید مورد آزمون قرار دهد و تلاش کند که آن‌ها را ابطال کند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • فرد متوجه می‌شود که روش استقراء (ساختن نظریه از مجموعه‌ای از مشاهدات) نادرست است و نمی‌تواند دانش علمی را تضمین کند.
  • پوپر مفهوم "ابطال‌پذیری" (Falsifiability) را به‌عنوان معیار علم معرفی می‌کند: یک نظریه‌ی علمی، نظریه‌ای است که بتوان آن را از طریق آزمایش و مشاهده رد کرد.
  • فرد درمی‌یابد که علم یک فرایند آزمون و خطا است که از طریق حدس‌های جسورانه و ابطال آن‌ها پیشرفت می‌کند، نه از طریق تأیید‌های قطعی.

۳) امتناع از دعوت در مکتب پوپر چگونه بروز می‌کند؟

📌 پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت زمانی رخ می‌دهد که فرد نمی‌خواهد بپذیرد که دانش همواره موقت و در معرض ابطال است و همچنان به قطعیت‌های علمی یا ایدئولوژیک چنگ می‌زند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند که دانش علمی را به‌عنوان مجموعه‌ای از حقیقت‌های نهایی و مطلق بپذیرند، نه به‌عنوان نظریه‌هایی که ممکن است روزی رد شوند.
  • برخی دانشمندان یا فیلسوفان علمی نمی‌خواهند بپذیرند که نظریه‌های علمی، هرگز کاملاً اثبات نمی‌شوند، بلکه فقط تا زمانی که ابطال نشده‌اند، معتبرند.
  • نظام‌های ایدئولوژیک بسته، مانند مارکسیسم و روانکاوی فرویدی، از پذیرش این واقعیت که نظریه‌هایشان قابل ابطال نیستند، سر باز می‌زنند و همچنان ادعای علمی‌بودن دارند.

۴) ملاقات با راهنما در مکتب پوپر چه نقش مهمی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
راهنما در فلسفه‌ی پوپر، روش ابطال‌پذیری، تفکر انتقادی و پذیرش بازبودن دانش است که فرد را به سمت فهم علمی واقعی و آزادی فکری هدایت می‌کند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • ابطال‌پذیری فرد را راهنمایی می‌کند که چگونه می‌توان نظریه‌های علمی را به‌درستی آزمود.
  • "جامعه‌ی باز" (Open Society) که پوپر در برابر "جامعه‌ی بسته" قرار می‌دهد، به فرد نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از جزم‌اندیشی و تعصبات ایدئولوژیک دوری کرد.
  • مطالعه‌ی آثار پوپر، مانند "منطق اکتشاف علمی" (The Logic of Scientific Discovery) و "جامعه‌ی باز و دشمنان آن" (The Open Society and Its Enemies)، به فرد کمک می‌کند که درک کند تفکر انتقادی و پذیرش خطا، کلید پیشرفت علمی و اجتماعی است.

۵) عبور از آستانه در مکتب پوپر چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه لحظه‌ای است که فرد می‌پذیرد که دانش هرگز قطعی نیست و حقیقت مطلق در علم وجود ندارد؛ بلکه نظریه‌های علمی باید همیشه در معرض آزمون و ابطال باشند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • این مرحله نشان می‌دهد که فرد دیگر به‌دنبال اثبات نهایی نیست، بلکه به دنبال روش‌هایی است که نظریه‌ها را مورد آزمون قرار دهد و آن‌ها را به چالش بکشد.
  • فرد می‌فهمد که پیشرفت علم نه از طریق انباشتن تأییدها، بلکه از طریق نقد، آزمون و رد نظریه‌های نادرست حاصل می‌شود.
  • این عبور، فرد را از پذیرش دانش به‌عنوان امری ثابت و مطلق، به سمت دیدگاهی باز و انتقادی هدایت می‌کند.

۶) آزمون‌ها، متحدان و دشمنان در مکتب پوپر چه نقشی دارند؟

📌 پاسخ کوتاه:
آزمون‌ها، چالش‌هایی‌اند که فرد را وادار می‌کنند با جزم‌اندیشی علمی و ایدئولوژیک مقابله کند و دانش را همواره به نقد و آزمون بکشاند. متحدان، تفکر انتقادی، روش علمی و جامعه‌ی باز هستند. دشمنان، جزم‌اندیشی، ایدئولوژی‌های بسته و یقین‌گرایی‌اند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • آزمون‌ها:پذیرش این‌که نظریه‌های علمی، هرگز مطلق و نهایی نیستند.
    مقاومت در برابر ایدئولوژی‌هایی که ادعا می‌کنند همه‌ی پدیده‌ها را توضیح می‌دهند.
    توانایی در نقد و بازاندیشی نظریه‌ها، حتی آن‌هایی که به‌نظر مستحکم می‌رسند.
  • متحدان:تفکر انتقادی و شک‌گرایی علمی که فرد را از پذیرش نهایی دور می‌کند.
    جامعه‌ی باز که از آزادی بیان و بحث‌های علمی پشتیبانی می‌کند.
  • دشمنان:جزم‌اندیشی علمی که ادعا می‌کند دانش موجود قطعی و نهایی است.
    ایدئولوژی‌های بسته که هرگونه نقد را غیرمجاز می‌دانند و خود را در برابر ابطال مقاوم می‌کنند.

۷) نزدیک شدن به غار درونی در مکتب پوپر چگونه بیان می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ می‌دهد که فرد با چالش نهایی خود مواجه می‌شود: آیا او می‌تواند بپذیرد که دانش همیشه ناقص است و حقیقت مطلقی وجود ندارد، یا دوباره به جزم‌اندیشی بازمی‌گردد؟

📌 جزئیات آموزشی:

  • بسیاری از افراد در این مرحله دچار تردید می‌شوند و ممکن است بپرسند که اگر هیچ دانشی قطعی نیست، پس چگونه می‌توان بر اساس آن عمل کرد؟
  • برخی ممکن است دوباره به ایدئولوژی‌های بسته بازگردند، زیرا این ایدئولوژی‌ها حس امنیت بیشتری ایجاد می‌کنند.
  • این آزمونی است که فرد را مجبور می‌کند بین پذیرش دانش به‌عنوان یک فرایند پویا و پذیرش جزم‌اندیشی یکی را انتخاب کند.

۸) پیام نهایی مکتب پوپر چیست؟

📌 پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که دانش هرگز قطعی نیست، بلکه همواره باید در معرض نقد و آزمون قرار گیرد، و برای داشتن جامعه‌ای پیشرو، باید از جزم‌اندیشی و قطعیت‌های مطلق پرهیز کرد.

📌 نتیجه‌گیری:

  • علم، نه مجموعه‌ای از حقایق قطعی، بلکه فرایندی از حدس و ابطال است.
  • دانش هرگز کامل نیست و باید همیشه در معرض نقد و آزمون باشد.
  • جامعه‌ی باز، بر پایه‌ی تفکر انتقادی و پذیرش خطاپذیری بنا شده است.
  • دشمنان علم، کسانی هستند که از نقد می‌ترسند و ادعای حقیقت مطلق دارند.

📌سایه‌ها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:

  1. سایه‌ی قهرمان (خود منفی): قهرمان به‌طور مداوم با جنبه‌های تاریک خود، ترس‌ها و ضعف‌های درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. کهن‌الگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
  2. سایه‌ی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و توانایی‌های جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه می‌شود که توانایی‌های درونی‌اش را بیدار می‌کند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایه‌ها و کشف حقیقت خود هدایت می‌کند.
  3. سایه‌ی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش می‌کشند و به‌طور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهن‌الگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان می‌دهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.

سایه‌ی اصلی در مکتب فکری کارل پوپر:

ترس از جزم‌اندیشی، انتقاد مداوم از قطعیت‌های علمی و سیاسی، و خطر نسبی‌گرایی بیش‌ازحد که ثبات فکری و عملی را تضعیف می‌کند.

ارتباط با کهن‌الگوها:

  1. مکتب فکری پوپر – کهن‌الگوی دانشمند جستجوگر حقیقت ناتمام
    پوپر، معتقد بود که علم هرگز به "حقیقت نهایی" نمی‌رسد و تنها از طریق ابطال‌پذیری (Falsifiability) می‌توان پیشرفت کرد. این دیدگاه، مانند کهن‌الگوی دانشمند جستجوگر، تأکید دارد که دانش بشری همواره در حال تغییر است و هر ادعایی باید قابلیت ابطال داشته باشد. سایه‌ی این نگرش، ناتوانی در پذیرش اصول پایدار و خطر غرق شدن در بی‌پایانی آزمایش و نقد است.
  2. جامعه‌ی باز – کهن‌الگوی اصلاح‌گر دموکراتیک
    پوپر، در کتاب "جامعه‌ی باز و دشمنان آن"، استدلال کرد که دموکراسی، بهترین نظام حکومتی است، زیرا امکان اصلاح و نقد را فراهم می‌کند. این نگرش، مانند کهن‌الگوی اصلاح‌گر دموکراتیک، از آزادی اندیشه و تغییر تدریجی جامعه حمایت می‌کند. سایه‌ی این دیدگاه، ناتوانی در ایجاد نظم پایدار و امکان سوءاستفاده‌ی قدرت از نسبی‌گرایی بیش‌ازحد است.
  3. نقد جزم‌اندیشی – کهن‌الگوی افشاگر ایدئولوژی‌های بسته
    پوپر، معتقد بود که تمام ایدئولوژی‌های بسته، چه در قالب مارکسیسم، چه فاشیسم، و چه هر نوع دگماتیسم علمی، به سقوط جامعه منجر می‌شوند. این نگاه، مانند کهن‌الگوی افشاگر، به دنبال آشکار کردن خطرات تفکر مطلق‌گرا است. سایه‌ی این نگرش، تبدیل شدن به منتقدی بی‌پایان که قادر به ارائه‌ی راه‌حلی عملی نیست.
  4. ابطال‌پذیری در علم – کهن‌الگوی کاوشگر مرزهای دانش
    پوپر، علم را فرآیندی دانست که در آن، هیچ نظریه‌ای نمی‌تواند به‌طور قطعی اثبات شود، بلکه تنها می‌توان آن را آزمود و در صورت لزوم رد کرد. این نظریه، مانند کهن‌الگوی کاوشگر مرزهای دانش، بر اهمیت تردید و آزمون تأکید دارد. سایه‌ی این نگرش، از دست رفتن اعتماد به بنیان‌های علمی و بی‌ثباتی در شناخت حقیقت است.
  5. انتقاد از تاریخ‌گرایی – کهن‌الگوی مبارز علیه جبرگرایی تاریخی
    پوپر، با رد نظریه‌های جبرگرایانه‌ی تاریخی (مانند مارکسیسم)، استدلال کرد که تاریخ، هیچ مسیر قطعی و ازپیش‌تعیین‌شده‌ای ندارد. این تفکر، مانند کهن‌الگوی مبارز علیه جبر، تأکید دارد که آینده‌ی بشریت به انتخاب‌های انسانی وابسته است، نه قوانین قطعی تاریخی. سایه‌ی این نگرش، بی‌اعتمادی به تحلیل‌های کلان تاریخی و کاهش قدرت پیش‌بینی در علوم اجتماعی است.
  6. خطر نسبی‌گرایی افراطی – کهن‌الگوی متفکر سرگردان در شک‌گرایی
    اگر فلسفه‌ی پوپر بیش‌ازحد بر نقد و ابطال تأکید کند، ممکن است فرد را به این باور برساند که هیچ حقیقت پایداری وجود ندارد و تمام دانش بشری ناپایدار است. این وضعیت، مانند کهن‌الگوی متفکر سرگردان، می‌تواند فرد را در مارپیچی بی‌پایان از شک و ناتوانی در تصمیم‌گیری گرفتار کند. سایه‌ی این مرحله، از بین رفتن اعتماد به دانش علمی و امکان سوءاستفاده‌ی سیاست‌مداران از نسبی‌گرایی بیش‌ازحد است.
  7. شفای سایه‌ی فلسفه‌ی پوپر – کهن‌الگوی عقل‌گرای انعطاف‌پذیر
    برای رهایی از سایه‌های فلسفه‌ی پوپر، باید میان نقد دائمی و حفظ چارچوب‌های علمی و دموکراتیک تعادل برقرار کرد. این مسیر، مانند سفری است که در آن، فرد پس از رد جزم‌اندیشی، درمی‌یابد که باید معیارهایی برای تصمیم‌گیری و پیشرفت علمی داشته باشد، بدون اینکه به مطلق‌گرایی سقوط کند.

نتیجه:

سایه‌ی اصلی فلسفه‌ی پوپر، نسبی‌گرایی بیش‌ازحد و خطر از دست دادن بنیان‌های مشترک برای علم و سیاست است. مسیر شفای آن، در پذیرش امکان اصلاح و نقد، بدون از بین بردن معیارهای عملی برای شناخت و سیاست‌گذاری نهفته است، جایی که تفکر باز، به جای فروپاشی، به پیشرفت پایدار و متعادل منجر شود.

سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ