a.bavafa444@gmail.com
مکتب فکری جان دیویی

مکتب فکری جان دیویی
۱. مقدمه
جان دیویی (1859–1952)، فیلسوف آمریکایی، روانشناس، نظریهپرداز آموزش و از چهرههای برجستهی مکتب پراگماتیسم است.
او بیش از آنکه در برج عاج فلسفه بنشیند، تلاش کرد با پیوند میان اندیشه، تجربه، آموزش و دموکراسی، فلسفه را در زندگی روزمره فعال کند.
📌 دغدغهی محوری او:
چگونه میتوان یادگیری، تربیت و سیاست را بر پایهی تجربه، مشارکت و رشد انسانی بازآفرینی کرد؟
۲. مکتب فکری: پراگماتیسم تجربی – آموزش دموکراتیک
دیویی یکی از نمایندگان اصلی پراگماتیسم است، اما پراگماتیسم او نه صرفاً فلسفهای نظری، بلکه عمیقاً آموزشی، اجتماعی و اخلاقی است.
🔹 او فلسفه را نه برای حقیقتسازی، بلکه برای حل مسئلههای زندگی انسانی میخواست.
🔹 در مرکز تفکر او، تجربه، تحول، یادگیری مستمر، و پیوند میان فرد و اجتماع قرار دارد.
۳. اصول کلیدی اندیشهی دیویی
۳.۱. تجربه (Experience) – زیربنای شناخت و آموزش
📌 دیویی معتقد بود که انسان، از راه تعامل فعال با محیط، میآموزد و رشد میکند.
🔹 آموزش نباید انتقال صرف دانستهها باشد، بلکه باید «بازسازی تجربهها» برای توسعهی مهارتهای تفکر و عمل باشد.
📌 یادگیری، فرآیندی است پویا، اکتشافی و اجتماعی – نه انباشت طوطیوار اطلاعات.
۳.۲. یادگیری مبتنی بر حل مسئله (Problem-solving)
📌 بهجای آموزش از پیش تعیینشده، دیویی بر آموزش «برآمده از زندگی واقعی» تأکید داشت.
🔹 یادگیری باید با پرسش، تجربه، آزمایش و تأمل پیش رود – همانند روند علمی در حل مسئله.
📌 او کلاس را آزمایشگاه زندگی میدانست؛ جایی که کودک بهجای حافظه، با تفکر و مشارکت، رشد میکند.
۳.۳. دموکراسی بهمثابه شیوهی زیستن
📌 دموکراسی برای دیویی، فقط نظام سیاسی نبود، بلکه شکل خاصی از روابط انسانی بود که بر مشارکت، احترام، همکاری و یادگیری متقابل استوار است.
🔹 مدرسه، خانواده و اجتماع، همگی باید فضاهایی باشند برای تمرین این شیوهی زیستن.
۳.۴. پیوند میان تعلیم و تربیت با اخلاق اجتماعی
📌 دیویی معتقد بود که آموزش نمیتواند از جامعه جدا باشد؛ آموزش ابزار اصلاح اجتماعی است.
🔹 معلم، تنها ناقل محتوا نیست، بلکه راهنما، تسهیلگر تجربه و شهروندساز است.
📌 او خواستار نظامی آموزشی بود که کودکان را به شهروندانی فعال، خلاق و مسئول بدل کند.
۳.۵. نقد دوگانگی ذهن و بدن، نظریه و عمل
📌 دیویی با فلسفههایی که ذهن را از عمل، یا نظریه را از تجربه جدا میکردند، مخالف بود.
🔹 او بر «اتحاد شناخت و عمل» و «خرد مبتنی بر تجربه» تأکید میکرد.
📌 از نظر او، تفکر، چیزی نیست که در ذهن خالص اتفاق بیفتد، بلکه در دل مسئلهها، کنشها و نتایج عینی شکل میگیرد.
۴. متفکران کلیدی مرتبط با دیویی
۴.۱. چارلز ساندرز پرس و ویلیام جیمز – پایهگذاران پراگماتیسم
📌 دیویی، از نظر فلسفی، میراثدار پراگماتیسم پرس (با تأکید بر نشانهشناسی و استنتاج عملمحور) و جیمز (با تأکید بر تجربه و کارکردگرایی) بود.
🔹 او این سنت را از فلسفه نظری، به قلمرو آموزش، سیاست و جامعه برد.
۴.۲. ژان پیاژه – روانشناس رشد شناختی
📌 دیویی و پیاژه، هر دو بر تجربهمحور بودن یادگیری، رشد از طریق عمل، و خودفعال بودن کودک تأکید داشتند.
🔹 نگاه آنها به آموزش، همگراست: کودک باید در تعامل با محیط، مفاهیم را کشف کند، نه دریافت کند.
۴.۳. پائولو فریره – آموزشگر انتقادی
📌 فریره، با الهام از دیویی، آموزش را فرایند آگاهسازی و رهایی دانست.
🔹 او رویکرد دیویی را با تحلیلهای طبقاتی و نقد سلطه ترکیب کرد و «آموزش رهاییبخش» را پیشنهاد داد.
۴.۴. ریچارد رورتی – پراگماتیسم جدید
📌 رورتی، دیویی را نماد فلسفهی پسا-اساسگرا و ضد دوگانهسازیهای سنتی دانست.
🔹 برای او، دیویی نشان داد که حقیقت، امری تاریخی و ساختهشده است، نه کشفشدنی و ازلی.
۵. نقدهای وارد بر اندیشهی دیویی
۵.۱. فقدان تئوری عمیق قدرت
📌 دیویی به مشارکت و دموکراسی علاقهمند بود، اما کمتر به ساختارهای سلطه، طبقه، نژاد یا جنسیت پرداخت.
🔹 منتقدان میگویند دیویی از دیدگاهی خوشباورانه به جامعه مینگرد.
۵.۲. غفلت از سنتها و ریشههای فرهنگی
📌 رویکرد تجربهمحور او، گاه به «جهانشمولگرایی لیبرال» نزدیک میشود که تنوع فرهنگی یا تاریخی را کمرنگ میکند.
۵.۳. عملیگرایی افراطی
📌 برخی فیلسوفان انتقادی معتقدند که تأکید بیشازحد دیویی بر «نتیجهگرایی» ممکن است به تقلیل اندیشه به «کارآمدی ابزاری» منجر شود.
۶. تأثیرات بینارشتهای
۶.۱. در فلسفهی آموزش
📌 دیویی پایهگذار آموزش مدرن کودکمحور، یادگیری از راه تجربه، و مفهوم «مدرسه بهمثابه جامعهی کوچک» است.
۶.۲. در علوم اجتماعی
📌 رویکرد دیویی به جامعه، فرد، یادگیری و دموکراسی، بر جامعهشناسی فرهنگی، آموزش انتقادی، و انسانشناسی تربیتی تأثیرگذار بود.
۶.۳. در سیاست و اخلاق
📌 او با طرح «دموکراسی بهمثابه شیوهی زیستن»، مفهوم اخلاق اجتماعی را بازتعریف کرد.
🔹 دیویی بهجای اخلاق وظیفهمحور یا پیامدگرا، از «اخلاق تجربی در بستر اجتماع زنده» سخن گفت.
۷. جمعبندی
جان دیویی، فیلسوفی بود که اندیشیدن را نه یک نهاد آکادمیک، بلکه یک عادت روزمره برای زیستن آگاهانه میدانست.
او از فلسفه، پلی بهسوی تربیت شهروندان مشارکتجو، مدرسههای زنده، و سیاست دموکراتیک ساخت.
📌 او ما را فرا میخواند به بازاندیشی در آموزش:
نه آموزش برای موفقیت، بلکه آموزش برای رشد، تفکر، و همزیستی.
📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده میشود و وارد دنیای جدیدی میشود که در آن با چالشها و دشمنان مواجه میشود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک میگیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبهرو میشود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده میکند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمیگردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک میکند. این سفر نشاندهندهی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.
۱) جهان عادی در اندیشهی جان دیویی چگونه تعریف میشود؟
📌 پاسخ کوتاه:
جهان عادی، جامعهای است که در آن آموزش به حفظ طوطیوار دانستهها و انضباط کور محدود شده و تفکر انتقادی و مشارکت از بین رفته است.
📌 جزئیات آموزشی:
در دنیای دیویی، مدرسه به محیطی خشک، محدود و جدا از زندگی واقعی بدل شده بود.
آموزش، انتقال یکطرفهی اطلاعات از معلم به دانشآموز بود؛ کودک باید مطیع باشد، نه خلاق.
در این جهان، دموکراسی فقط در نهادهای سیاسی جریان دارد، نه در کلاس درس یا خانه.
دیویی این «وضع عادی» را بحرانی میدید: آموزش بیزندگی، سیاست بیمشارکت، و شهروندی بدون تأمل.
۲) فراخوان ماجراجویی در زندگی فکری دیویی چه بود؟
📌 پاسخ کوتاه:
فراخوان دیویی زمانی رخ داد که دریافت آموزش سنتی، انسانها را از تفکر، همکاری و رشد اخلاقی بازمیدارد.
📌 جزئیات آموزشی:
تجربههای شخصی دیویی بهعنوان معلم و پژوهشگر، و همچنین مواجهه با تغییرات صنعتی و نابرابری اجتماعی در آمریکا، او را متقاعد کرد که باید آموزش و فلسفه را بازتعریف کند.
او فهمید که برای نجات دموکراسی و تقویت جامعه، باید از مدرسه آغاز کرد – و از آن، شهروندانی تربیت کرد که اندیشمند، خلاق و مشارکتجو باشند.
📌 این لحظه، آغاز حرکت او بهسوی فلسفهی آموزش تجربهمحور، اخلاق اجتماعی، و دموکراسی زنده بود.
۳) امتناع از دعوت چگونه در مسیر دیویی بروز یافت؟
📌 پاسخ کوتاه:
امتناع، در تردیدها و مقاومتهایی بود که دیویی در برابر نظام آموزشی غالب تجربه کرد – از جانب آکادمی، مدیران مدارس و حتی والدین.
📌 جزئیات آموزشی:
او بارها با این چالش روبهرو شد که تغییر آموزش از بالا ممکن نیست.
برخی نظریهپردازان معتقد بودند که ایدههای او «زیادی ایدهآلگرایانه» است.
اما دیویی به جای انفعال، در مؤسسات تجربی مثل «مدرسهی آزمایشگاهی دانشگاه شیکاگو» دست به عمل زد و ایدههایش را در عمل آزمود.
📌 او بهجای صرفاً اندیشیدن، وارد کنش شد – هرچند آسان نبود.
۴) راهنما یا آموزگار در مسیر دیویی چه بود؟
📌 پاسخ کوتاه:
راهنمای اصلی دیویی، خود تجربه بود – تجربهی زیستهی یادگیری، مشاهده، و تعامل با جهان اجتماعی.
📌 جزئیات آموزشی:
او به جای تکیه بر الهامهای ماورایی یا نظامهای نظری بسته، از تجربه، محیط و کنش اجتماعی بهعنوان آموزگار بهره گرفت.
🔹 سنت پراگماتیسم و فلسفهی علمی نیز نقش مکمل داشتند:
تفکر در دل عمل، آزمون ایدهها در زندگی واقعی، و پیوند ذهن و محیط.
📌 دیویی در اصل، «یادگیرندهی مادامالعمر» بود؛ و این خود، بخشی از فلسفهی او شد.
۵) عبور از آستانه چگونه برای دیویی اتفاق افتاد؟
📌 پاسخ کوتاه:
عبور او زمانی رخ داد که فلسفه را از آکادمی بیرون کشید و در مدرسه، جامعه و سیاست وارد کرد.
📌 جزئیات آموزشی:
او نهتنها آثار فلسفی نوشت، بلکه در طراحی برنامهی درسی، نهادهای آموزشی، و فعالیتهای اصلاحطلبانهی اجتماعی مشارکت داشت.
📌 عبور از آستانه، خروج او از دایرهی نظریهپردازی به میدان کنش واقعی بود:
ساخت مدرسههایی که یادگیری در آنها نه با حفظ، بلکه با تجربه و همکاری پیش میرفت؛
نوشتن دربارهی دموکراسی نه بهعنوان نظام سیاسی، بلکه بهعنوان «شیوهی زیستن جمعی».
۶) آزمونها، متحدان و دشمنان جان دیویی چه بودند؟
📌 پاسخ کوتاه:
آزمونها: مخالفتهای نهادهای آموزشی سنتی، فشار محافظهکاران، و ناکامیهای سیاسی؛
متحدان: آموزگاران نوگرا، پژوهشگران پیشرو، تجربهگرایی علمی؛
دشمنان: نظام آموزش ایستا، قدرتگرایی سیاسی، و دموکراسی سطحی.
📌 جزئیات آموزشی:
دیویی برای گسترش آموزش تجربهمحور و مشارکتجویانه، با چالشهای فراوانی روبهرو شد.
برخی مدارس، او را رادیکال میدانستند؛ بعضی سیاستمداران او را آرمانگرا.
اما همراهانی چون همفکران پراگماتیست، آموزگاران پیشرو و دانشجویان بینالمللی (حتی در چین، ترکیه و ژاپن)، مسیر او را گسترش دادند.
۷) ورود به غار درونی چگونه برای دیویی رخ داد؟
📌 پاسخ کوتاه:
وقتی دیویی با ناکامیهای اصلاحات آموزشی، رشد فاشیسم، و شکست در تحقق دموکراسی مشارکتی مواجه شد.
📌 جزئیات آموزشی:
دیویی که عمر خود را وقف تربیت شهروندان آگاه و مشارکتجو کرده بود، دید که جامعهی آمریکا بهسوی مصرفگرایی، انفعال سیاسی و نابرابری پیش میرود.
📌 این لحظهی تردید، نوعی «غار فلسفی» بود: آیا اندیشهورزی و آموزش، واقعاً میتواند جامعه را متحول کند؟
او اما تسلیم نشد و نوشت: «امید، نه در یقین، بلکه در حرکت مداوم است.»
۸) پیام نهایی جان دیویی چیست؟
📌 پاسخ کوتاه:
دموکراسی، تنها در صورتی دوام میآورد که آموزش، تفکر و همکاری را در زندگی روزمره پرورش دهد.
📌 نتیجهگیری:
دیویی معتقد بود که هر جامعهای که میخواهد آزاد باشد، باید تفکر انتقادی، تجربهی گروهی و اخلاق مشارکتی را از سنین پایین آموزش دهد.
📌 پیام او نهفقط برای مدارس، بلکه برای سیاست، دین، رسانه و خانواده بود:
تفکر، کنش و گفتگو، سازندهی جامعهاند.
📌سایهها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:
- سایهی قهرمان (خود منفی): قهرمان بهطور مداوم با جنبههای تاریک خود، ترسها و ضعفهای درونیاش روبهرو میشود. کهنالگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
- سایهی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و تواناییهای جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه میشود که تواناییهای درونیاش را بیدار میکند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایهها و کشف حقیقت خود هدایت میکند.
- سایهی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش میکشند و بهطور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهنالگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان میدهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.
🔹 سایهی استاد (آموزگار معنوی):
دیویی، آموزگار مشارکت، تفکر و تجربه است؛ اما سایهی او، احتمال «بیتفاوتی عملی» در برابر ساختارهای سلطه است.
📌 او گاه به اصلاحات خُرد دل میبندد، بیآنکه با نظامهای نابرابر قدرت مواجه شود.
🔹 سایهی حریف (نیروهای منفی):
نظامهای آموزشی مبتنی بر سلطه، آزمونمحوری، و انضباط کور؛
دموکراسی صوری و مصرفی؛
و ذهنیت تکنوکراتیک که آموزش را به مهارتافزایی تقلیل میدهد.
🌀 ارتباط با کهنالگوها
آموزش – کهنالگوی باغبان رشد
دیویی، مانند باغبانی بود که زمین تعلیم را آماده میکرد، آبیاری میکرد، و اجازه میداد یادگیرنده شکوفا شود.
📌 سایهی این کهنالگو: تمرکز بیشازحد بر رشد طبیعی، بدون توجه به موانع ساختاری و اجتماعی.
تجربه – کهنالگوی مسافر اکتشافگر
یادگیری در اندیشهی دیویی، سفری است از راه تجربه، نه از راه تقلید.
📌 سایهی آن: نادیدهگرفتن نقش حافظه، سنت یا دانش انباشته، و فروکاست یادگیری به حل مسئلهی فوری.
دموکراسی – کهنالگوی جامعهی آرمانی
در نگاه دیویی، دموکراسی، نه یک نهاد سیاسی، بلکه یک فرهنگ زیستن جمعی بود.
📌 سایهی آن: ایدهآلگرایی دموکراتیک بدون توجه به نابرابریها، فساد سیستماتیک و منافع طبقاتی.
شفای سایه – کهنالگوی پیوند فرد و اجتماع
دیویی باور داشت که اگر فرد بهدرستی رشد کند و اجتماع نیز فضا برای گفتوگو و اصلاح داشته باشد، هر دو به هم یاری میرسانند.
📌 شفای سایه، در پیوند مستمر میان آموزش تجربی، آگاهی انتقادی، و کنش اجتماعی هدفمند است.
✅ نتیجه
جان دیویی، قهرمان اصلاحگر آموزش و دموکراسی، بر این باور بود که جامعهی بهتر، از دل تجربهی بهتر میجوشد.
او همچون باغبان، زمین آموزش را نرم کرد، بذر تجربه و پرسش کاشت، و نشان داد که برای زیستن انسانی، باید بیاموزیم چگونه یاد بگیریم، گفتوگو کنیم، و با هم بسازیم.
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی سوره النمل
مطلبی دیگر از این انتشارات
منطق ریاضی حرکت اسپیرالی در کیهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم ذکر