a.bavafa444@gmail.com
طهمورث در شاهنامه فردوسی

طَهمورث در شاهنامه فردوسی – شاه دیوسوار و بنیانگذار تمدن
طهمورث، سومین پادشاه ایران در شاهنامه فردوسی، پس از هوشنگ به پادشاهی رسید و نقش مهمی در پیشرفت تمدن بشری ایفا کرد. او بهعنوان پادشاهی خردمند، جنگاور و بنیانگذار فرهنگ و تمدن معرفی میشود که نهتنها با دیوان و نیروهای اهریمنی مبارزه کرد، بلکه بسیاری از مهارتها و دانشهای ضروری را به انسانها آموخت. طهمورث، که به "دیوبند" (یعنی کسی که دیوان را به بند کشید) معروف بود، به دلیل پیروزیاش بر دیوان، توانست الفبا و نوشتن را از آنها بهدست آورد و تمدن را گسترش دهد.
۱. طهمورث، شاهی خردمند و جنگجو
طهمورث، فرزند هوشنگ، یکی از نخستین پادشاهانی است که تمدن را توسعه داد و مردم را از جهل و ناآگاهی نجات داد.
- او علاوه بر جنگاوری، بر حکمت و دانش نیز تأکید داشت.
- نخستین کسی بود که دیوان را شکست داد و آنها را به خدمت گرفت.
- با دیوان پیمان بست تا بهجای کشتار، از آنها دانش و هنر بیاموزد.
بیت معروف دربارهی طهمورث:
به فرمان او دیو، بندِ گران / ندانست جز بند، راه گران
نمونه:
- او نشان داد که میتوان دشمنان را نه با کشتار، بلکه با خرد و سیاست به تسلیم واداشت.
۲. طهمورث و نبرد با دیوان – چگونه الفبا را بهدست آورد؟
یکی از مهمترین ماجراهای شاهنامه دربارهی طهمورث، نبرد او با دیوان و کسب دانش از آنها است.
- دیوان، که موجوداتی اهریمنی و نیرومند بودند، با انسانها دشمنی داشتند.
- طهمورث، با نیروی خود، دیوان را شکست داد و آنها را به بند کشید.
- بهجای اینکه آنها را بکشد، از آنها خواست که دانشی ارزشمند به او بیاموزند.
- دیوان، برای نجات جان خود، به طهمورث نوشتن و الفبا را آموختند.
بیت معروف دربارهی این ماجرا:
چو طهمورث آمد به شاهنشهی / به فرّش نبود اندر گیتی رهی
به جادو بر دیوان کیفر نکرد / جز از بندشان دست برتر نکرد
نمونه:
- این ماجرا، نمادی از پیروزی خرد بر خشونت است؛ طهمورث بهجای نابودی دشمن، از آنها دانش گرفت.
۳. طهمورث و گسترش تمدن – پادشاهی که مردم را از جهل نجات داد
طهمورث، نهتنها جنگجویی قوی، بلکه بنیانگذار بسیاری از مهارتها و صنایع مهم بود.
- او، مردم را از دامداری به کشاورزی هدایت کرد.
- لباسدوزی و استفاده از پشم و پوست حیوانات را به آنها آموخت.
- او، پرستش بتها و خرافات را از میان برداشت و مردم را به خرد و دانش هدایت کرد.
نمونه:
- برخلاف بسیاری از شاهان اسطورهای که تنها بر جنگ تمرکز داشتند، طهمورث تلاش کرد تا فرهنگ و تمدن را گسترش دهد.
۴. مقایسهی طهمورث با دیگر شاهان اسطورهای
طهمورث، برخلاف کیومرث، که بیشتر یک چهرهی اسطورهای و نخستین انسان بود، یک فرمانروای تمدنساز است. برخلاف هوشنگ، که آتش را کشف کرد، طهمورث بر جنبههای فرهنگی و دانشی تمرکز داشت. همچنین، برخلاف جمشید، که بعدها دچار غرور و سقوط شد، طهمورث همواره خردمند و عادل باقی ماند.
نمونه:
- او را میتوان نخستین پادشاه "فرهنگساز" در شاهنامه دانست که نقش حیاتی در پیشرفت انسان داشت.
۵. نتیجهگیری – طهمورث، نماد پیروزی خرد بر جهل
طهمورث، یکی از مهمترین پادشاهان آغازین شاهنامه است که نهتنها یک جنگجو، بلکه یک آموزگار و بنیانگذار تمدن نیز بود.
- او، الفبا و نوشتن را از دیوان بهدست آورد و آن را در میان مردم گسترش داد.
- او، مهارتهایی مانند دامداری، لباسدوزی، و کشاورزی را به مردم آموخت.
- او، نمادی از پادشاهی خردمند است که بهجای نابودی دشمن، از او دانش کسب میکند.
در نهایت، طهمورث در شاهنامه فردوسی، بهعنوان پادشاهی که پایههای تمدن را بنا نهاد، جایگاهی ویژه دارد و یادآور این حقیقت است که خرد و دانش، همواره بر نیروی صرف برتری دارد.
سایهها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:
- سایهی قهرمان (خود منفی): قهرمان بهطور مداوم با جنبههای تاریک خود، ترسها و ضعفهای درونیاش روبهرو میشود. کهنالگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
- سایهی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و تواناییهای جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه میشود که تواناییهای درونیاش را بیدار میکند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایهها و کشف حقیقت خود هدایت میکند.
- سایهی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش میکشند و بهطور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهنالگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان میدهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.
سایهی اصلی در داستان طهمورث در شاهنامه:
تلاش برای غلبهی کامل بر نیروهای آشوب، سرکوب بیرحمانهی مخالفان، و خطر تبدیل تمدن به سیستمی سختگیر و خالی از آزادی.
ارتباط با کهنالگوها:
- طهمورث – کهنالگوی پادشاه فاتح و قانونگذار سختگیر
طهمورث، که به "دیوبند" مشهور است، با شکست دادن دیوان و رام کردن آنها، پایههای تمدن را مستحکمتر از گذشته میسازد. او اولین فرمانروایی است که نهتنها به نبرد نظامی متکی است، بلکه با خرد و تدبیر، دشمنان خود را وادار به خدمت میکند. این نقش، مانند کهنالگوی پادشاه فاتح، قدرت را با نظم و قاطعیت همراه میکند. سایهی این نگرش، سختگیری بیشازحد و از بین بردن تنوع فکری و فرهنگی بهمنظور ایجاد ثبات است. - بند کردن دیوان – کهنالگوی جنگجوی مطلق و سرکوبگر آشوب
طهمورث، در نبردی سرنوشتساز، دیوان را شکست داده و به بند میکشد. او بهجای کشتن آنها، از دانششان بهره میبرد و از طریق دیوان، خط و نوشتن را به انسانها میآموزد. این نگرش، مانند کهنالگوی جنگجوی مطلق، نشاندهندهی پیروزی قاطع بر نیروهای تاریکی و تحمیل کنترل بر آنهاست. سایهی این نگرش، خطر از بین بردن هرگونه مقاومت و سرکوب نیروهایی است که شاید در صورت هدایت درست، میتوانستند به تکامل جامعه کمک کنند. - اهلیسازی نیروهای آشوب – کهنالگوی مبدلکنندهی دشمن به یاریرسان
طهمورث، بهجای نابودی کامل دیوان، از آنها برای پیشرفت بشریت بهره میگیرد. دیوان به او دانش نوشتن و خط را میآموزند، که یکی از بزرگترین تحولات تمدنی به شمار میآید. این نگاه، مانند کهنالگوی مبدلکنندهی دشمن به یاریرسان، نشاندهندهی توانایی یک رهبر در هدایت و تغییر ماهیت نیروهای آشوب است. سایهی این نگرش، خطر سوءاستفاده از قدرت و تبدیل شدن به فردی مستبد است که برای رسیدن به اهداف خود، هر وسیلهای را توجیه میکند. - نظمبخشی به جامعه – کهنالگوی معمار تمدن
طهمورث، مانند پادشاهان پیش از خود، تمدن را گسترش میدهد و سازماندهی جامعه را به سطح بالاتری میرساند. او باعث شد که مردم دامداری و کشاورزی را بهطور گستردهتر به کار گیرند و راههای جدیدی برای زندگی بیافرینند. این تفکر، مانند کهنالگوی معمار تمدن، به دنبال ساختن جامعهای پایدار بر پایهی نظم و دانش است. سایهی این نگرش، احتمال ایستایی تمدن در نتیجهی افراط در کنترل و جلوگیری از نوآوری است. - سرکوب نهایی دیوان – کهنالگوی منجی سختگیر و نجاتدهندهی تمدن
طهمورث، با پیروزی خود بر دیوان، تهدید آشوب را بهطور کامل از میان میبرد و جهانی منظمتر ایجاد میکند. این تصمیم، جامعه را از خطرات موجود حفظ میکند اما همچنین راه را بر تغییرات ناگهانی و ناشناخته میبندد. این نقش، مانند کهنالگوی منجی سختگیر، جهان را بهعنوان جایی میبیند که تنها از طریق کنترل و حذف تهدیدها میتوان آن را حفظ کرد. سایهی این نگرش، امکان جلوگیری از تکامل طبیعی جامعه و اعمال قوانین سختگیرانهای است که انعطافپذیری را از بین میبرد. - خرد و حکومت – کهنالگوی فرمانروای دانشمند و متفکر
طهمورث، برخلاف فرمانروایانی که تنها با جنگ و شمشیر حکومت میکنند، از دانش و خرد نیز بهره میبرد. او نهتنها جنگجویی قوی است، بلکه آموزگاری است که پیشرفت فکری را در جامعه ترویج میدهد. این نگاه، مانند کهنالگوی فرمانروای دانشمند، حکومت را نه صرفاً بر پایهی قدرت، بلکه بر اساس آموزش و خرد اداره میکند. سایهی این نگرش، ممکن است تبدیل شدن به یک رهبر بیشازحد متفکر باشد که بیش از حد به برنامهریزی و نظریهپردازی وابسته میشود و از چالشهای عملی غافل میماند. - شفای سایهی داستان طهمورث – کهنالگوی تعادل میان کنترل و آزادی
برای رهایی از سایههای داستان طهمورث، باید میان کنترل نیروهای آشوب و اجازه دادن به نوآوری تعادل برقرار کرد. این مسیر، مانند سفری است که در آن فرد درمییابد که تمدن پایدار، نه از طریق سرکوب مطلق، بلکه از طریق پذیرش تحول و انعطافپذیری زنده میماند.
نتیجه:
سایهی اصلی داستان طهمورث، سختگیری بیشازحد در کنترل آشوب و ایجاد تمدنی است که اگرچه منظم است، اما انعطافپذیری آن محدود شده است. مسیر شفای آن، در یافتن تعادلی میان نظم و آزادی نهفته است، جایی که جامعه میتواند در امنیت رشد کند، اما در عین حال، فضا برای تغییرات مثبت و نوآوری نیز باز باشد.
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترم 2 کیمیاگری یونگی - تمرین عملی: نوشتن گفتوگو با سایهی درونی و تحلیل پیامهای آن
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی دعای ندبه در اسلام
مطلبی دیگر از این انتشارات
سایههای شخصیتی کودکانی که تنبیه فیزیکی میشوند