a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی مفهوم گوساله سامری

گوساله سامری: نه فقط بتی بیرونی، بلکه تصویریست از آنچه روان انسان میسازد، وقتی صدای حقیقت خاموش شده، ترس غالب شده، و ایگو در جستوجوی خدای جایگزین برآمده—even اگر از تکههای زرِ خودمان باشد
در قرآن آمده است:
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًۭا جَسَدًۭا لَّهُۥ خُوَارٌۭ
(طه / ۸۸)
«سامری برایشان گوسالهای ساخت، بدنی بیجان که صدا میکرد.»
در این تصویر، همهچیز تمثیلی است:
- سامری: نمایندهی ایگویی که جای حقیقت را میگیرد.
- زرها: ارزشهای درونی و بیرونی که مردم به امانت داده بودند.
- گوساله: بتِ بدلی، خدای تقلبی، توهم کنترل و پناه.
- خُوار: صدای مصنوعی، همان چیزی که ما را فریب میدهد چون «میشنویم» ولی معنا ندارد.
در روان، این تصویر یک کهنالگوی کامل است از فرایند بتسازی روان—وقتی در غیاب راهبر درون، یا در سکوت حقیقت، ما خودمان خدای تقلبی میسازیم؛ با دست خودمان، از زر خودمان، و برای آرام کردن ترس خودمان.
۱. گوساله و ایگو: ایگو، نمیتواند سکوت را تاب بیاورد؛ پس در غیاب حقیقت، برای خودش «صدایی» خلق میکند—even اگر مصنوعی باشد
وقتی موسی برای مناجات به کوه رفت، قوم در غیاب او گفتند:
لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَـٰكِفِينَ
(اعراف / ۱۳۸)
یعنی: «ما پای همین گوساله میمانیم.»
در روان، این یعنی:
- ایگو نمیتواند بیراهنما بماند،
- نمیتواند تاب بیاورد که معنا هنوز نرسیده،
- پس دستبهکار میشود:
میسازد، ترکیب میکند، زر میریزد، صدا میدهد.
گوساله، همان چیزیست که ما میسازیم تا احساس نکنیم چیزی گم شده—حتی اگر آن چیز، فقط غیبت موقت حقیقت باشد.
۲. گوساله و سایه: گوساله، بازتاب سایهی جمعی قوم است؛ نماد ترس، وابستگی، و میل پنهان به امنیتِ مصنوعی—even اگر زنده نباشد
در روان یونگی، سایه فقط ویژگیهای تاریک شخصی نیست؛
بلکه شامل آرزوهای نادیده، میلهای سرکوبشده، و ترسهای فرافکنیشده هم هست.
بنیاسرائیل که در کودکی روانشان، برده بودند،
اکنون با آزادی نمیتوانند کنار بیایند؛
در آزادی، احساس بیپناهی میکنند.
و نتیجه:
- ساختن گوساله،
- از زرهایی که نشانهی تعلقشان بود،
- یعنی: فدای ارزشها، برای فرار از ترس.
یونگ میگوید:
«اگر حقیقت در دسترس نباشد، روان، جایگزینی برای آن میسازد—even اگر مصنوعی باشد.»
۳. گوساله و زخم: قوم، زخمیست از بردگی، ترکشدگی، و عدم اعتماد؛ گوساله، داروییست برای زخم، اما نه شفابخش، بلکه بیحسکننده
در روان، گاهی ما برای زخمهایمان «معناهای اضطراری» میسازیم:
- آدمها را ایدئال میکنیم،
- موفقیت را خدا میدانیم،
- دانستن را جای دیدن میگذاریم.
و همهی اینها، گوسالهاند:
خدایانی که ما را از درد نجات نمیدهند،
فقط مدتی آن را بیصدا میکنند—even اگر با صدای خواری فلزی.
۴. گوساله و سامری: سامری، صدای ایگوست؛ آن بخشی از روان که در نبود حقیقت، ابتکار عمل را بهدست میگیرد—not برای معنا، بلکه برای بقا
سامری میگوید:
بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا۟ بِهِ (طه / ۹۶)
یعنی: من چیزی دیدم که دیگران ندیدند.
در روان، سامری همان ایگوییست که توهم بصیرت دارد؛
اما در واقع، از ترس سکوت یا انتظار، «ساختن» را ترجیح میدهد—even اگر تقلبی باشد.
سامری نمایندهی آن نیروی درون ماست که میگوید:
- «صبر نکن، بساز.»
- «اگر راه نیست، تقلب کن.»
- «اگر صدای خدا نمیرسد، صدای خودت را بلندتر کن.»
و نتیجه: گوساله.
زیبا، طلایی، پرصدا، اما خالی.
۵. گوساله و شفا: شفا، وقتی ممکن میشود که گوساله نابود شود—not فقط فیزیکی، بلکه روانی
در قرآن، موسی هنگام بازگشت، گوساله را میسوزاند و به دریا میریزد:
فَنَسْفُهُۥ فِى ٱلْيَمِّ نَسْفًۭا (طه / ۹۷)
در روان، همین نماد رخ میدهد:
- باید گوسالهی درون دیده شود،
- پذیرفته شود که «من خودم ساختم»،
- و سپس رها شود—not با خشم، بلکه با شجاعت.
این لحظه، نقطهی آغاز شفا و بازگشت به صدای حقیقیست—even اگر سخت باشد.
۶. گوساله و فردیتیابی: تا وقتی گوساله هست، فردیت ممکن نیست؛ چون معنا، مصنوعی و تقلیدیست—not زادهشده از دل خود
یونگ میگوید:
«فردیتیابی، فقط زمانی آغاز میشود که ساختارهای دروغین فروبریزند.»
گوساله، همان ساختار دروغین است:
- معناهای قالبی،
- خداهای شخصیسازیشده،
- نسخههای آماده از «حق» و «خیر».
و سفر فردیت، یعنی:
- دیدن این دروغها،
- لمس کردن ترسِ نبود آنها،
- و ایستادن—even اگر مدتی سکوت باشد.
جمعبندی: گوساله سامری، در قرآن و روان، نماد نیازی اصیل برای پناه، و پاسخی تقلبی از ایگوست—even اگر طلایی باشد، و صدایش مطمئن
در نهایت، گوساله:
- از زر ما ساخته میشود،
- توسط سایهی ما صدا میگیرد،
- و تنها وقتی فرو میریزد، راه برای نور باز میشود.
و پیامش این است:
«من از ترس تو زاده شدم،
نه از شر.
من نشانهام که تو معنا را گم کردهای،
نه آنکه شرک را انتخاب کردهای.
اگر مرا ببینی،
و رها کنی،
راه موسی دوباره باز میشود—even اگر دلت هنوز بلرزد.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم طور
مطلبی دیگر از این انتشارات
"حکایت ابراهیم خلیل و مهمان" از دفتر دوم مثنوی مولانا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی سوره العلق