a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی مفهوم معراج

معراج: سفر شبانهی آگاهی، از تردید به تجلی، از خاک به معنا—even اگر در سکوت رؤیا
در قرآن، معراج بهصراحت و جزییات توصیف نشده،
اما اشارهی ضمنی آنجاست:
سُبْحَـٰنَ ٱلَّذِىٓ أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِۦ لَيْلًۭا مِّنَ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ إِلَى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْأَقْصَى ٱلَّذِى بَـٰرَكْنَا حَوْلَهُۥ
(اسراء / ۱)
و این سفر، در روایت اسلامی، با شب، مکاشفه، فرشته، حرکت، بالا رفتن، و مواجهه با مرز هستی همراه است.
در روانشناسی یونگ، چنین سفری، معادل سفر به ناخودآگاه است؛ سفری از خودِ عادی، به خودِ آسمانی؛
از منِ منسجم، به منِ متلاشی–بازساخته.
۱. معراج و ایگو: ایگو در پی ثبات است، معراج در پی عبور
ایگو همیشه در جستوجوی ثبات، امنیت، تکرار، و پیشبینیپذیری است.
اما معراج، شکستن این ساختار است:
- عبور از قالبها،
- فراتر رفتن از عادتهای ذهنی،
- و لمس چیزی که ایگو آن را نمیفهمد—but شاید بپذیرد.
در روان، معراج لحظهایست که:
«تو دیگر از فهمیدن صرف، به دیدن میرسی—even اگر ندانی چه دیدی.»
ایگو میهراسد، چون نمیفهمد.
اما روح، بالا میرود—even از دل هراس.
۲. معراج و سایه: آغاز سفر، همیشه از شب است—not از نور
سفر پیامبر (ص)، لیلًا آغاز شد.
شب، در سنت عرفانی و روانی، نماد ناخودآگاه است؛
جاییکه سایه پنهان است، رازها، دردها، خاطرات انکارشده.
یعنی:
- معراج از روشنی شروع نمیشود،
- بلکه از «ندیدن» آغاز میشود،
- و فقط وقتی با سایه روبهرو میشوی،
- مسیر بالا باز میشود—not قبل از آن.
یونگ میگوید:
«نور فقط در دل تاریکی معنا دارد.»
در روان، معراج واقعی، زمانی آغاز میشود که تو از شب خودت نگریزی—but قدم در آن بگذاری.
۳. معراج و رؤیا: پیامهای بلند، گاه در قالب رؤیای شبانه میآیند—not در روزِ روشن
بسیاری از مفسران، معراج را نوعی رؤیای حقیقی میدانند—نه رؤیای خیالی.
و همین نکته، در روان تحلیلگرانه، بسیار مهم است.
یعنی:
«رؤیا، دروازهی مکاشفه است—not توهم.»
وقتی خواب میبینی که در سفر هستی، میروی بالا،
از دروازهای میگذری، با کسی مکالمه میکنی، چیزی را لمس میکنی—
اینها، ردپای معراج در رواناند—even اگر تعبیرشان را ندانی.
معراج درونی، ممکن است در رؤیا باشد،
در مراقبه،
در لحظهای ناب،
یا حتی در سکوتِ بعد از درد.
۴. معراج و زخم: پیش از بالا رفتن، افتادهای؛ و همین افتادن، بیدارت میکند
پیامبر (ص)، پیش از معراج، سال سختی را پشت سر گذاشت:
- از دست دادن همسر،
- طرد اجتماعی،
- سکوت وحی،
- دردهای بیپاسخ.
در روان نیز، معراج از دل شکست آغاز میشود—not از پیروزی.
یعنی:
- وقتی فروپاشیدهای،
- و هیچچیز سر جای خودش نیست،
- و ایگو نمیداند چه کند،
- آنگاه اگر بمانی،
- «فرشتهای» میآید—even اگر نامش جبرئیل نباشد.
۵. معراج و کلمه: هر معراج، پیامی دارد—but فقط برای کسیکه آمادهی شنیدن باشد
پیامبر (ص) از معراج بازگشت، با «نماز»؛
یعنی با «حضور»، با «ارتباط»، با «یاد».
در روان، هر تجربهی بالارونده،
اگر فقط باقی بماند، به رؤیایی بیاثر تبدیل میشود.
اما اگر برگردی، و با آن پیام زندگی کنی—even بدون زبان، آنگاه معنا آشکار میشود.
کلمهی معراج، از پیام میآید—not از پرواز.
۶. معراج و فردیتیابی: سفر نهایی برای دیدن خویشتن در حضور مطلق
در نگاه یونگ، فردیتیابی یعنی:
«رسیدن به مرکز روان، نه از طریق قدرت، بلکه از طریق سفر درون.»
معراج، دقیقاً چنین لحظهایست:
- جاییکه همهچیز ساکت میشود،
- مرکز ظاهر میشود،
- و تو خودت را میبینی—not آنکه وانمود میکنی هستی.
در لحظهای از معراج، پیامبر (ص) قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ شد (نجم / ۹)؛
یعنی نهایت نزدیکی.
در روان، این نزدیکی، لحظهایست که تو با خویشتن حقیقیات تماس میگیری—not با تصویرت.
جمعبندی: معراج، سفریست که هر روانی باید برود—not برای افتخار، بلکه برای بیداری
در نهایت، معراج، برای ما تنها روایتی از پیامبر نیست؛
بلکه نقشهایست برای روان ما:
- از شب به شهود،
- از ترس به معنا،
- از ایگو به حضور،
- از زخم به شفا.
و مهمترین پیامش شاید این باشد:
«اگر آمادهای از شب درونت بگذری،
اگر با سایهات روبهرو شوی،
اگر ساکت بمانی،
پیام آغاز میشود—even اگر کوتاه،
و این، یعنی تو نیز مسافر معراجی—even بیبال، بیغار، بیوحی.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترم 5 کیمیاگری یونگی - مفهوم "کیمیاگری روانی" در فرآیند تبدیل رنج به حکمت
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم سوره
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی سوره المدثر