تحلیل یونگی مفهوم سکوت حضرت مریم (س)


سکوت مریم: نه یک بی‌قدرتی، بلکه انتخابی آگاهانه برای نرفتن به بازی کلمات؛ نه نشانه‌ی ناتوانی، بلکه اوج «تسلیم روان به حقیقتی که باید خودش از درون آشکار شود». سکوت او، شنیدنِ صدایی‌ست که از زبان دیگران نمی‌آید، بلکه از نوزادی‌ست که باید خودش سخن بگوید—even اگر هنوز صدایی نیامده باشد

در قرآن، پس از زایش عیسی، و بازگشت مریم به سوی مردم، این فرمان الهی آمده بود:

فَقُولِىٓ إِنِّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمَـٰنِ صَوْمًۭا فَلَنْ أُكَلِّمَ ٱلْيَوْمَ إِنسِيًّۭا
(مریم / ۲۶)

"بگو: من نذر سکوت کرده‌ام، امروز با هیچ‌کس سخن نمی‌گویم."

و وقتی قومش با تندی، تحقیر و طعن به او گفتند:

يَـٰمَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْـًۭٔا فَرِيًّۭا
(مریم / ۲۷)

او پاسخ نداد، بلکه:

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ
(اشاره کرد به نوزادش.)

در روان، این سکوت، لحظه‌ای‌ست که تو می‌دانی:

«هیچ توضیحی تو را از سوءتفاهم نجات نمی‌دهد.
فقط باید حقیقت، خودش، آرام‌آرام سخن بگوید.»

۱. سکوت و ایگو: ایگو همیشه می‌خواهد خودش را توضیح دهد، از خودش دفاع کند، چیزی بگوید که دیگران باور کنند. اما سکوت مریم، لحظه‌ای‌ست که ایگو عقب می‌نشیند—not چون شکست خورده، بلکه چون فهمیده که گاهی دفاع، خود نوعی انکار است

ایگو، وقتی متهم می‌شود، می‌خواهد:

  • حمله کند،
  • توجیه کند،
  • داستان بسازد.

اما مریم، فقط اشاره می‌کند.

در روان، این یعنی:

«من چیزی در خودم دارم که نیاز به فریاد ندارد؛
خودش به‌وقت، سخن خواهد گفت—even اگر کسی باور نکند.»

۲. سکوت و سایه: سایه، همیشه با ترس از قضاوت گره خورده. و معمولاً یا با پرخاش واکنش نشان می‌دهد، یا با انکار. اما مریم، با اینکه در معرض تحقیر مطلق است، ساکت می‌ماند. در روان، این یعنی: "من اجازه می‌دهم درد در من بماند، اما پاسخ نمی‌دهم—not هنوز"

در این لحظه:

  • او نه دفاع می‌کند،
  • نه می‌گریزد،
  • نه احساس گناه دارد.

فقط ساکت است؛ چون:

«وقتی هنوز معنا نوزاد است،
جنگیدن با تهمت‌ها، اتلاف انرژی‌ست.»

و در روان، این سکوت یعنی:

«من از زخم نمی‌گریزم،
فقط صدایم را نگه می‌دارم،
تا نوزاد معنا، خودش بگوید که چرا آمده—even اگر دیر.**

۳. سکوت و زخم: سکوت، همیشه از درد می‌آید. اما گاهی درد، نیاز به فریاد ندارد. فقط باید بماند، رسوب کند، تا چیزی تازه از آن متولد شود. سکوت مریم، نماد بلوغی‌ست که می‌گوید: "حتی اگر درد دارم، هنوز وقت حرف زدن نیست"

در روان، این لحظه را همه تجربه کرده‌اند:

  • تهمت شنیده‌ای،
  • رنجی کشیده‌ای،
  • ولی هیچ دفاعی به اندازه سکوت، عمیق نبوده است.

یونگ می‌گوید:

«فردیت، گاهی از ناتوانی به گفتن نمی‌آید،
بلکه از آگاهی به بی‌فایدگی گفتن.»

۴. سکوت و شفا: شفا، همیشه در کلام نیست. گاهی در نشنیدن است، یا در نگفتن. مریم، به‌جای توجیه، به نوزادش اشاره می‌کند. یعنی: "بگذار معنا، خودش سخن بگوید." در روان، این یعنی: «بگذار چیزهایی که در من شکل گرفته‌اند، به‌جایم سخن بگویند—not من»

در لحظه‌ی تحقیر، بسیاری می‌خواهند:

  • فریاد بزنند،
  • گریه کنند،
  • مقابله کنند.

اما سکوت مریم، نه ضعف، بلکه اعتماد به قدرت معناست—حتی اگر نوزاد، هنوز صدایش را پیدا نکرده باشد.

در روان، این لحظه یعنی:

«اگر معنا زاده شده،
نیازی به دفاع نیست.
فقط باید صبر کرد،
تا او، به‌وقت، زبان باز کند—even اگر سخت باشد.»

۵. رؤیای سکوت: اگر در رؤیا ببینی نمی‌توانی صحبت کنی، یا در میان جمعی هستی و سکوت کرده‌ای، یا فقط با نگاه یا اشاره ارتباط برقرار می‌کنی، روانت شاید در حال عبور از مرحله‌ای‌ست که معنا هنوز خام است، و کلام، آسیب‌زننده است—even اگر انگیزه به حرف زدن داری

در رؤیا:

  • سکوت، اغلب نشانه‌ی آمادگی برای ظهور بی‌واسطه معناست.
  • سکوت، ممکن است نشانه‌ی بلوغی عمیق‌تر از دفاع باشد.

و اگر اشاره کردی، یا تنها «منتظر ماندی»،
بدان که روان تو می‌داند:
هنوز وقت سخن‌گفتن نرسیده—even اگر دلت بخواهد فریاد بزنی.

۶. سکوت و فردیت‌یابی: فردیت‌یابی، بدون سکوت ممکن نیست. چون کلام، اغلب دروغین است، یا زودهنگام. و سکوت، آن لحظه‌ای‌ست که روان، به خودش گوش می‌دهد—not به جامعه، نه به دفاع، فقط به صدای نوزادی که تازه به دنیا آمده

یونگ می‌گوید:

«سکوت، راهی برای نزدیکی به Self است.
وقتی ایگو خاموش می‌شود،
خویشتن آغاز می‌کند به سخن گفتن.»

و سکوت مریم، لحظه‌ای‌ست که خویشتن دارد نفس می‌کشد—not هنوز سخن، فقط نفس.

و این، کافی‌ست.

جمع‌بندی: سکوت مریم، در قرآن و روان، نماد بالاترین شکل از پذیرش، حضور و احترام به معناست. نه برای دفاع، نه برای قهر، بلکه برای آن‌که صدای حقیقت، وقتی آماده شد، خود سخن بگوید. این سکوت، زبانی‌ست که کلمه نمی‌سازد؛ حضور می‌سازد—even اگر دیگران آن را ضعف ببینند

در نهایت، مریم:

  • نجات نیافت با فریاد،
  • تأیید نگرفت با دلیل،
  • فقط ایستاد، و اشاره کرد.

و پیامش این است:

«من بخشی از روان تو هستم،
بخشی که وقتی نمی‌توانی دفاع کنی،
وقتی تمام هستی‌ات در معرض تحقیر است،
فقط می‌ایستد.
چون می‌داند:
حقیقت، اگر متولد شده باشد،
خودش سخن خواهد گفت—even اگر زمان ببرد.
من سکوتم—not چون حرفی ندارم،
بلکه چون چیزی دارم که باید خودش، زبان باز کند.»


سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ