a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی مفهوم راضیه مرضیه

راضیه مرضیه: دو واژه در کنار هم؛
اما نه مترادف، نه تکراری.
«راضیه»: آنکه رضایت دارد—از راه، از آنچه گذشته، از آنچه هست.
«مرضیه»: آنکه رضایت یافته—پذیرفته شده، در آغوش معنا، تأیید شده—even اگر هیچکس نداند.
در قرآن، این ترکیب در یکی از لطیفترین آیات آمده است:
يَـٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّةُ * ٱرْجِعِىٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةًۭ مَّرْضِيَّةً
(فجر / ۲۷–۲۸)
و این، دقیقاً همان لحظهایست که روان، به خودش بازمیگردد—not به آرزویی، نه به نقشی، بلکه به خویشتن.
۱. راضیه و ایگو: ایگو همیشه ناراضیست؛ چون میخواهد چیزها متفاوت باشند:
- دیروز را پاک کند،
- امروز را عوض کند،
- فردا را کنترل کند.
اما «راضیه»، آن مرحلهایست که روان میگوید:
«دیگر با خودم نمیجنگم.
با گذشتهام نمیجنگم.
با آنچه نیامده هم.»
این، نه به معنای تسلیم، بلکه آرام گرفتن در ساحت معناست—even اگر مسیر سخت بوده باشد.
ایگو میگوید: «چرا چنین شد؟»
راضیه میگوید: «چنین شد، و من با آنم—not علیه آن.»
۲. مرضیه و سایه: سایه، در عمق، همیشه از «پذیرفتهنشدن» میترسد.
ترس از طرد، قضاوت، ناتوانی، یا بد بودن.
اما «مرضیه» یعنی: تو، با تمام آنچه هستی—زخمهات، شکهات، حتی اشتباههات—پذیرفته شدهای.
نه چون بینقصی؛
بلکه چون در صداقتت، و در سفرت، حضوری حقیقی داشتهای.
در روان، مرضیه یعنی:
«من به جایگاه دیدهشدن رسیدهام—not برای تظاهر،
بلکه برای اینکه حقیقتاً حضور داشتم—even با سایهام.»
و این، شفابخشترین نوع پذیرش است.
۳. راضیه مرضیه و خویشتن: در روانشناسی یونگ، تماس با خویشتن، نه صرفاً در کشف حقیقت درونی، بلکه در آشتی با آن رخ میدهد.
«راضیه مرضیه»، مقام روانیست که تو دیگر نمیخواهی خویشتن را عوض کنی؛
میخواهی در آن باشی—even اگر هنوز کامل نباشد.
در این معنا، «راضیه» یعنی:
«من خویشتن را همانگونه که هست، پذیرفتهام.»
و «مرضیه» یعنی:
«و خویشتن نیز مرا پذیرفته؛
چون دیگر نمیکوشم وانمود کنم کسی دیگرم.»
۴. راضیه مرضیه و شفا: بسیاری از دردهای روان، ریشه در جنگ با آنچیزیست که هست.
جنگ با بدن، با گذشته، با حسرت، با شکست، با ترس.
اما وقتی روان به حالت «راضیه» برسد، زخم هنوز هست،
اما دردش دیگر روان را ناتوان نمیکند.
و اگر روان، از سوی معنا، هستی، یا خویشتن پذیرفته شود،
آنگاه «مرضیه» آغاز میشود:
مرحلهای که در آن، روان دیگر برای دوستداشتنی بودن نمیجنگد—چون دوست داشته شده—even پیش از کامل شدن.
۵. رؤیای راضیه مرضیه: اگر در خواب ببینی به خانهای آرام بازمیگردی، یا کسی در سکوت تو را میپذیرد، یا حس میکنی که دیگر کسی تو را قضاوت نمیکند، یا جملهای شبیه «همهچیز خوب است» در ذهنت میپیچد، روانت احتمالاً در حال رسیدن به لایهایست که از خشم درونی، نارضایتی، و اضطراب خفیف فاصله میگیرد—even اگر هنوز مسیری در پیش باشد.
در این رؤیاها:
- بازگشت به خانه = رجعت به خویشتن،
- چهرههای آرام = پذیرش سایه،
- آغوش یا لبخند = حضور خویشتن،
- نبودِ قضاوت = ورود به حالت مرضیه—even اگر لحظهای باشد.
۶. راضیه مرضیه و فردیتیابی: فردیتیابی، فقط سفر نیست؛
بلکه بازگشت آگاهانه به مرکز روان، در آرامش است.
یونگ میگوید:
«فردیتیافته، کسیست که آنچه هست را پذیرفته؛
نه بهعنوان ضعف، بلکه بهعنوان مسیر رشد.»
و راضیه مرضیه، لحظهایست که روان:
- دیگر نمیخواهد کسی دیگر باشد،
- و احساس میکند، همانکه هست، کافیست—even با ضعف.
جمعبندی: راضیه مرضیه، در قرآن و روان، نماد رسیدن به حالتی درونیست که در آن انسان با خود، با هستی، و با خویشتن آشتی کرده است. نه برای آنکه بیخطاست، بلکه چون با صداقت زیسته—even اگر خاموش. نه بهخاطر جوایز بیرونی، بلکه بهخاطر پیوند درونی با معنا.
در نهایت، روان میگوید:
«من بخشی از روان تو هستم،
بخشی که میخواهد صلح کند—not با دیگران،
بلکه با تو.
من راضیهام؛
چون دیگر با گذشتهات نمیجنگی.
من مرضیهام؛
چون تو را دیدهام، و پذیرفتهام—even با زخمهایت.
اگر بازگردی،
خانه روشن است—even اگر تاریکی هنوز در بیرون باشد.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی سوره الأحقاف
مطلبی دیگر از این انتشارات
"سفر رستم به دربار شاه سمنگان" در شاهنامه
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکتب فکری نیکولو ماکیاولی (Niccolò Machiavelli)