a.bavafa444@gmail.com
تحلیل یونگی سوره العادیات

سوره العادیات و اسبهای سرکش درون: خوانشی یونگی از غرایز افسارگسیخته، ناسپاسی ایگو، و خطر فراموشی خویشتن
سوره العادیات از آن دسته سورههایی است که با تصاویری بسیار پرتحرک و خشن آغاز میشود: اسبهایی که با نفس بریده میدوند، سمشان بر سنگ آتش میجهاند، صبحگاهان یورش میبرند، گرد و خاک بلند میکنند، و در میان جمع میتازند. اما این تصاویر، در لایهی نمادین خود، بازتاب دقیق روان انسان در هنگام غلبهی غرایز و امیال خام است.
در خوانش روانشناسی تحلیلی یونگ، این سوره را میتوان روایت نیروهای سایهواری دانست که اگر مهار نشوند، روان را به میدان نبردی پرگرد و غبار تبدیل میکنند. اما سوره فقط هشدار نمیدهد؛ بلکه در ادامه، ریشه این رفتار را نشان میدهد: ناسپاسی نسبت به خویشتن، فراموشی از اصل معنا، و ناآگاهی از درونیترین نیروهای تعیینکننده.
۱. اسبهای دونده: نماد غرایز فعال و بدون مهار
«وَٱلْعَـٰدِيَـٰتِ ضَبْحًۭا»
سوره با تصویر اسبهایی که در حال نفسنفسزدن میدوند آغاز میشود. در روان، این تصویر دقیقاً معادل نیروهای غریزی، ناخودآگاه، و پرانرژیای است که هنوز مهار نشدهاند.
در روان یونگی، این اسبها میتوانند نماد میل جنسی، خشم، ترس، رقابت، و تمام هیجاناتی باشند که از ناخودآگاه میجوشند. این نیروها بد نیستند؛ اما وقتی بدون آگاهی و راهبری رها شوند، تمام روان را به میدان جنگ تبدیل میکنند.
۲. آتش از سمها: اثرگذاری ویرانگر هیجانهای افسارگسیخته
«فَٱلْمُورِيَـٰتِ قَدْحًۭا»
سم اسبهایی که بر سنگ میکوبند و جرقه میزنند، تصویری از اثراتیست که این هیجانهای خام بر ساختار روان میگذارند. مانند یک سخن بیمحابا، یا یک تصمیم از سر خشم که تمام روابط را آتش میزند.
یونگ هشدار میداد که اگر این نیروها مهار نشوند، فرد گرفتار خودتخریبی میشود. آتش، از درون شعله میکشد، نه از بیرون.
۳. یورش صبحگاهی: تسلط سایه بر لحظههای هوشیاری
«فَٱلْمُغِيرَٰتِ صُبْحًۭا»
صبح، نماد آگاهی و بیداریست. اما در اینجا، حمله در صبح رخ میدهد. این یعنی: سایه، حتی در لحظههای آگاهانه نیز میتواند بر ایگو مسلط شود.
یعنی فرد ممکن است بداند که کاری خطرناک است، ولی همچنان انجامش دهد.
یونگ این را «غلبه ناخودآگاه جمعی یا سایه شخصی بر آگاهی» مینامد—و آن را منبع پشیمانی، خشم نسبت به خود، و احساس بیارزشی میداند.
۴. گرد و غبار و شکافتن جمع
«فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًۭا، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًۭا»
نیروهای غریزی نهتنها فرد، بلکه جمع و جامعه روانی را متأثر میکنند.
گرد و خاکی که این اسبها بلند میکنند، نماد ابهام، سردرگمی، و ناپایداری روانی است. همهچیز در مه فرو میرود، چون تصمیمها از سر هیجان، نه خرد، گرفته شدهاند.
در این لحظه، انسان از درون با خودش دچار جنگ میشود. جمع، میتواند جمع درونی (بخشهای مختلف شخصیت)، یا جامعه بیرونی باشد که تحتتأثیر قرار گرفته است.
۵. ناسپاسی انسان نسبت به معنا
«إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ لِرَبِّهِۦ لَكَنُودٌۭ»
بعد از همهی این تصاویر پویا، سوره به ناگهان به درون میپرد:
انسان، نسبت به پروردگارش ناسپاس است. در روان، این یعنی: ایگو، نسبت به مرکز معنابخش روان، یعنی خویشتن (Self)، بیاعتنا و گاه بیوفاست.
این ناسپاسی، همان حالتیست که فرد فقط برای بقا، قدرت یا لذت زندگی میکند، بدون توجه به ریشههای وجودیاش.
یونگ باور داشت:
«رنج بسیاری از بیماران روانی، نه از بیماری، بلکه از بیمعنایی زندگیشان است.»
۶. خودش گواه رفتارهایش هست
«وَإِنَّهُۥ عَلَىٰ ذَٰلِكَ لَشَهِيدٌ»
این آیه میگوید انسان خود شاهد اعمال خویش است—even اگر انکار کند.
در روان، این یعنی: هیچ عملی در روان گم نمیشود. ایگو ممکن است توجیه کند، ولی بخش عمیقتر وجود میداند که چه کردهایم و چرا.
خودآگاهی یعنی: شنیدن این شهادت درونی و گریختن از توهم.
۷. شدت علاقه انسان به مال: وابستگیهای خطرناک ایگو
«وَإِنَّهُۥ لِحُبِّ ٱلْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»
در اینجا، «خیر» بهطور سنتی به «مال» تفسیر شده؛ اما در روانشناسی، میتوان آن را نماد وابستگی به دستاوردهای بیرونی، قدرت، تأیید، یا کنترل دانست.
شدت علاقه به این امور، انسان را از معنا دور میکند. ایگو اسیر میشود، و خویشتن فراموش میشود.
۸. لحظهای که درون آشکار میشود
«أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِى ٱلْقُبُورِ، وَحُصِّلَ مَا فِى ٱلصُّدُورِ»
قبور، در روان، نماد بخشهایی از خود هستند که دفن کردهایم. احساسات سرکوبشده، خاطرات نادیده، خواستههای دفنشده.
این آیات هشدار میدهند: روزی همه این دفینهها بیرون خواهند آمد. روان، نمیتواند برای همیشه آنها را نگه دارد.
حتی آنچه در سینه (دل و نیت) پنهان کردهایم، آشکار خواهد شد.
یونگ مینویسد:
«چیزی که نمیخواهی ببینی، روزی تبدیل به سرنوشت تو خواهد شد.»
۹. آگاهی نهایی از اعمال
«إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍۢ لَّخَبِيرٌۭ»
در نهایت، سوره با تأکیدی آرام اما عمیق پایان میپذیرد: پروردگارشان در آن روز از آنان باخبر است.
در روانشناسی، این یعنی: Self (خویشتن اصیل) همیشه ناظر است—even در لحظههایی که ایگو فرار میکند.
این نگاه ناظر، نه برای تنبیه، بلکه برای هدایت است. تا زمانیکه با آن صادق نشویم، روان آرام نخواهد گرفت.
جمعبندی
سوره العادیات، در خوانش یونگی، روایت حملهی نیروهای ناخودآگاه است که در نبود تماس با معنا، افسارگسیخته میشوند. سوره:
- روان را همچون میدانی از اسبهای غریزی نشان میدهد،
- هشدار میدهد که اگر ایگو به خویشتن وفادار نباشد، نیروهای پنهان او را درمینوردند،
- و به یاد میآورد که در نهایت، هر آنچه پنهان شده، باید دیده و پالایش شود.
پیام نهایی سوره چنین است:
«اگر روانت پر از گرد و خاک است، به اسبهای درونت نگاه کن. آنها افسار میخواهند—not سرکوب، نه انکار، بلکه هدایت. و اگر روزی بخواهی آرام شوی، باید دفینههایت را بیرون آوری، نگاه کنی، و با معنا آشتی کنی.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
"جنایات و مکافات" اثر فئودور داستایوفسکی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مکتب فکری جرج بارکلی (George Berkeley)
مطلبی دیگر از این انتشارات
"حکایت سگ و گرگ" از دفتر چهارم مثنوی مولانا