"سفر کیخسرو به کوهستان و عروج او" در شاهنامه

موسسه سروش پژوهان آینده
موسسه سروش پژوهان آینده


پس از سال‌ها پادشاهی و برقراری عدالت، کیخسرو، پادشاه نامدار ایران، پیش‌بینی می‌کند که زمان مرگش نزدیک شده است. او که نمی‌خواهد مانند دیگر پادشاهان به مرگی طبیعی یا خونین دچار شود، تصمیم می‌گیرد دنیا را ترک کند و به عالم معنوی بپیوندد. کیخسرو در این مسیر، بزرگان و پهلوانان ایران را گرد خود جمع می‌کند و اعلام می‌کند که قصد دارد به کوهستان برود و دیگر بازنگردد.

او به همراه چند پهلوان مانند طوس، فریبرز، گیو و گودرز به کوهستان برفی سفر می‌کند. در این سفر، کیخسرو از همراهانش می‌خواهد که بازگردند، زیرا اگر بمانند، در برف و سرما گرفتار خواهند شد و خواهند مرد. برخی از پهلوانان به هشدار او گوش می‌دهند و بازمی‌گردند، اما طوس، فریبرز و چند نفر دیگر سرپیچی کرده و در برف و طوفان ناپدید می‌شوند.

سرانجام، کیخسرو در جایی آرام توقف می‌کند، غسل می‌کند، نماز می‌خواند و در حال راز و نیاز با خداوند، به جهان دیگر عروج می‌کند. پس از مدتی، بازماندگان که برای یافتن او بازمی‌گردند، هیچ نشانی از او نمی‌یابند. کیخسرو برخلاف دیگر شاهان، نه در میدان جنگ کشته شد و نه به مرگ طبیعی از دنیا رفت، بلکه مانند پیامبران، جسم و روحش به آسمان رفت. او در شاهنامه نمادی از پادشاهی آرمانی و انسانی وارسته است که از تعلقات دنیوی رها شد و به جهان معنوی پیوست.

📌نماد شناسی سفر کیخسرو به کوهستان و عروج او از نظر سایه های شخصیتی :

کیخسرو، پادشاهی که از نظر خرد، عدالت و پارسایی نماد پادشاه-پیامبر است، در پایان حکومت خود تصمیم می‌گیرد که از جهان فانی کناره‌گیری کند و به عروج برسد. سفر او به کوهستان، سفری عرفانی و خروج از چرخه‌ی قدرت و زمین است. این سفر، نماد رهایی از وابستگی‌های دنیوی، گذر از سایه‌های شخصیتی، و رسیدن به روشنایی معنوی است.

کناره‌گیری از پادشاهی: سایه‌ی قدرت و سلطه‌گری

🔹 نماد: کیخسرو، پس از سال‌ها حکومت عادلانه، قدرت را به جانشینان خود واگذار می‌کند و تصمیم می‌گیرد از دنیا کناره بگیرد. این مرحله نشان‌دهنده‌ی رهایی از سایه‌ی قدرت، جاه‌طلبی و سلطه‌گری است. او برخلاف بسیاری از شاهان که تا آخرین لحظه قدرت را نگه می‌دارند، آگاهانه از آن چشم می‌پوشد.

ترک زندگی دنیوی: سایه‌ی وابستگی و دلبستگی به مادیات

🔹 نماد: کیخسرو، برخلاف دیگر شاهان که به لذت‌های دنیوی وابسته‌اند، تمام تعلقات دنیایی را کنار می‌گذارد. این مرحله، نماد رهایی از سایه‌ی وابستگی به مادیات و پذیرش زهد و معنویت است. او خانه، قدرت، مال و حتی مردم را ترک می‌کند تا به حقیقت برتر برسد.

ورود به کوهستان: سایه‌ی تنهایی و گذر از نفس

🔹 نماد: کوهستان در اسطوره‌ها، نماد مکان مقدس و عزلت عرفانی است. کیخسرو با ورود به کوهستان، وارد مرحله‌ای می‌شود که سایه‌ی تنهایی، رنج و چالش‌های درونی را تجربه می‌کند. این بخش، نماد مبارزه با نفس، آزمایش استقامت روحی و گذر از تمایلات دنیوی است.

پیش‌بینی نابودی همراهان: سایه‌ی سرنوشت و پذیرش فنا

🔹 نماد: کیخسرو به یارانش هشدار می‌دهد که آن‌ها نباید همراه او بمانند، زیرا کوهستان برایشان مرگبار خواهد بود. برخی از پهلوانان این هشدار را نادیده می‌گیرند و در طوفان یخ گرفتار می‌شوند. این مرحله، نماد شناخت سرنوشت، پذیرش ناپایداری حیات و عبور از سایه‌ی ترس از مرگ است.

عروج و ناپدید شدن در کوهستان: سایه‌ی جسمانی و رهایی از ماده

🔹 نماد: کیخسرو، پس از گذراندن تمامی مراحل، به شکل رمزآلودی ناپدید می‌شود. این مرحله، نماد رهایی از بدن فیزیکی و پیوستن به بعد الهی و ابدی است. او مانند دیگران نمی‌میرد، بلکه در برف ناپدید می‌شود و به مرتبه‌ای فراتر از انسان عادی می‌رسد.

📌 تحلیل نهایی: سفر کیخسرو، عبور از سایه‌های دنیا و رسیدن به حقیقت مطلق

سفر کیخسرو به کوهستان، بر خلاف دیگر سفرهای شاهنامه، سفری جنگی یا زمینی نیست، بلکه سفری برای تعالی روح و رهایی از چرخه‌ی مادیات است. او در این سفر، تمامی سایه‌های شخصیتی را پشت سر می‌گذارد و به روشنایی عرفانی می‌رسد.

پنج سایه‌ای که کیخسرو از آن‌ها عبور کرد:

1️⃣ سایه‌ی قدرت و سلطه‌گری (کناره‌گیری از تاج و تخت)

2️⃣ سایه‌ی وابستگی به مادیات (ترک زندگی شاهانه)

3️⃣ سایه‌ی تنهایی و گذر از نفس (ریاضت در کوهستان)

4️⃣ سایه‌ی فنا و مرگ (پذیرش نابودی همراهان)

5️⃣ سایه‌ی جسمانی و دنیوی (عروج و رسیدن به جاودانگی)

🔹 نتیجه:

کیخسرو نماد شاه-پیامبری است که به جای جنگ و قدرت، راه حقیقت و معنویت را برمی‌گزیند.

بر خلاف دیگر قهرمانان شاهنامه که در نبرد کشته می‌شوند، کیخسرو از چرخه‌ی مرگ و زندگی فراتر می‌رود.

عروج او، نشانه‌ای از پیوند شاهنامه با عرفان ایرانی است؛ جایی که پادشاه به مقام قدسی می‌رسد.

✨ درس نهایی: قدرت و سلطنت ناپایدارند، اما حقیقت و رهایی معنوی جاودانه‌اند.


📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می‌شود و وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن با چالش‌ها و دشمنان مواجه می‌شود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می‌گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبه‌رو می‌شود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می‌کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمی‌گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می‌کند. این سفر نشان‌دهنده‌ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.

📌مراحل سفر قهرمانی جوزف کمپل در سفر کیخسرو به کوهستان :

۱) چگونه سفر کیخسرو به کوهستان با مفهوم سفر قهرمان در نظریه‌ی یونگ مرتبط است؟

پاسخ کوتاه:
سفر کیخسرو به کوهستان و عروج او، مرحله‌ی نهایی سفر قهرمان است که در آن فرد پس از عبور از تمام چالش‌های زمینی، به تکامل معنوی و رهایی از دنیای مادی می‌رسد. این سفر، نمادی از فردیت‌یابی و رسیدن به «خود برتر» در نظریه‌ی یونگ است.

جزئیات آموزشی:
در نظریه‌ی یونگ، سفر قهرمان با گذر از مراحل مختلفی همراه است:

  1. فراخوان به ماجراجویی (ورود کیخسرو به جهان پادشاهی)،
  2. مواجهه با آزمون‌ها و سایه‌ها (جنگ با افراسیاب و گذر از چالش‌های پادشاهی)،
  3. عبور از آستانه‌ی نهایی (تصمیم برای کناره‌گیری از سلطنت و سفر به کوهستان)،
  4. ادغام با ناخودآگاه و تحول نهایی (عروج و ناپدید شدن از دنیای مادی).

کیخسرو پس از پیروزی بر افراسیاب، به‌جای ادامه‌ی سلطنت، تصمیم می‌گیرد که تاج‌وتخت را کنار بگذارد و به کوهستان برود. این انتخاب، نشانه‌ی عبور از سایه‌های قدرت و شهرت و رسیدن به آگاهی والاتر است. این مرحله، نمادی از رسیدن به «خود حقیقی» (Self) در تحلیل یونگی است.


۲) چگونه کناره‌گیری کیخسرو از سلطنت، نمادی از عبور از سایه‌های قدرت و خودخواهی بود؟

پاسخ کوتاه:
کناره‌گیری کیخسرو از تاج‌وتخت، نشانه‌ی پیروزی او بر وسوسه‌های قدرت و شهرت است. این تصمیم، نمادی از عبور از سایه‌ی خودخواهی و رسیدن به خلوص درونی است.

جزئیات آموزشی:
در نظریه‌ی یونگ، «سایه» شامل بخش‌هایی از شخصیت ماست که اغلب سرکوب‌شده یا نادیده گرفته شده‌اند. برای بسیاری از افراد، قدرت، جاه‌طلبی و میل به کنترل، بخشی از این سایه است که بدون آگاهی، آن‌ها را اسیر خود می‌کند.

کیخسرو، برخلاف دیگر پادشاهان که برای حفظ تاج‌وتخت خود جنگیده‌اند، تصمیم می‌گیرد از قدرت کناره‌گیری کند. این تصمیم نشان می‌دهد که او بر سایه‌ی جاه‌طلبی و سلطه‌طلبی غلبه کرده و به درکی فراتر از امیال شخصی رسیده است.

این کناره‌گیری، نماد «مرگ نمادین» در سفر قهرمان است، یعنی فرد گذشته‌ی خود را پشت سر می‌گذارد و برای ورود به مرحله‌ای جدید آماده می‌شود.


۳) چرا سفر کیخسرو به کوهستان، نمادی از مواجهه با ناخودآگاه و رهایی از دنیای مادی است؟

پاسخ کوتاه:
کوهستان در سفر قهرمانی کیخسرو، نماد ورود به قلمرو ناخودآگاه، تزکیه‌ی درونی و گذر از مرزهای دنیای مادی است. این سفر، نشان‌دهنده‌ی عروج از محدودیت‌های جسمانی و رسیدن به آگاهی برتر است.

جزئیات آموزشی:
در بسیاری از اسطوره‌ها و داستان‌های معنوی، کوهستان نمادی از سفری درونی برای ارتباط با حقیقتی برتر است. کوه، جایی است که انسان از دنیای زمینی فاصله گرفته و به مرزهای آگاهی و رهایی نزدیک می‌شود.

کیخسرو پس از ترک دربار، با گروهی از یارانش به کوهستان می‌رود. این سفر، نشان‌دهنده‌ی عبور از دنیای مادی و آماده‌شدن برای ورود به سطحی بالاتر از آگاهی است. یونگ این مرحله را «ادغام با ناخودآگاه» می‌نامد، جایی که فرد با ابعاد ناشناخته‌ی وجود خود مواجه شده و به شناختی عمیق‌تر دست می‌یابد.


۴) چگونه مرگ نمادین کیخسرو و عروج او، بیانگر ادغام کامل با «خود برتر» در نظریه‌ی یونگ است؟

پاسخ کوتاه:
عروج کیخسرو، نمادی از رسیدن به خودشناسی کامل و رهایی از تمام وابستگی‌های دنیوی است. این مرحله، نشان‌دهنده‌ی تکمیل سفر قهرمان و ادغام او با حقیقتی فراتر از خود است.

جزئیات آموزشی:
در بسیاری از اسطوره‌ها، قهرمان پس از طی کردن آزمون‌های دشوار، در نهایت به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نیازی به حضور در دنیای فیزیکی ندارد. کیخسرو، برخلاف دیگر شاهان که در میدان نبرد یا در بستر بیماری جان می‌سپارند، به شکل اسرارآمیزی در کوهستان ناپدید می‌شود.

در نظریه‌ی یونگ، این مرحله معادل «تجربه‌ی وحدت با خود» یا Individuation است، جایی که فرد دیگر تحت تأثیر تضادهای درونی نیست و به تعادل و آرامش کامل دست می‌یابد. عروج او، نمادی از «بازگشت به سرچشمه‌ی هستی» و خروج از چرخه‌ی زندگی و مرگ است.


۵) چگونه یاران کیخسرو که در کوهستان می‌مانند، نمادی از انسان‌هایی هستند که هنوز درگیر سایه‌های خود هستند؟

پاسخ کوتاه:
یاران کیخسرو که برخلاف او نمی‌توانند از دنیای مادی جدا شوند، نماد انسان‌هایی هستند که هنوز درگیر سایه‌های خود هستند و نمی‌توانند به سطح آگاهی بالاتر برسند.

جزئیات آموزشی:
برخی از یاران کیخسرو، در کوهستان تصمیم می‌گیرند که دیگر بازنگردند و در همان‌جا بمانند. اما چون هنوز به آگاهی کامل نرسیده‌اند، در برف و سرما می‌میرند. این نشان می‌دهد که برای رسیدن به رهایی واقعی، فرد باید از تمام وابستگی‌های درونی و بیرونی عبور کند.

در تحلیل یونگی، این یاران نمادی از افرادی هستند که در مسیر خودشناسی قدم گذاشته‌اند، اما هنوز سایه‌های خود را کاملاً درک نکرده‌اند و به همین دلیل، در مسیرشان متوقف می‌شوند.


۶) چرا کیخسرو پس از پیروزی‌های بزرگ، تصمیم به کناره‌گیری و سفر به کوهستان گرفت؟

پاسخ کوتاه:
کیخسرو پس از پیروزی‌هایش به این درک رسید که قدرت و سلطنت، هدف نهایی زندگی نیست. او تصمیم گرفت به‌جای گرفتار شدن در چرخه‌ی جاه‌طلبی و جنگ‌های بی‌پایان، مسیر خودشناسی و رهایی را انتخاب کند.

جزئیات آموزشی:
در سفر قهرمان، معمولاً قهرمان پس از دستیابی به موفقیت‌های دنیوی، در برابر این پرسش قرار می‌گیرد که آیا این موفقیت‌ها واقعاً او را به کمال رسانده‌اند یا خیر. کیخسرو پس از شکست افراسیاب و تثبیت پادشاهی خود، به این درک رسید که هیچ قدرتی در جهان پایدار نیست و همه‌چیز فانی است.

او برخلاف بسیاری از شاهان که تا پایان عمر در پی قدرت بودند، راهی متفاوت را برگزید و تصمیم گرفت مسیر عرفانی و معنوی را دنبال کند. این لحظه در سفر قهرمان، نشان‌دهنده‌ی گذر از مرحله‌ی مادی‌گرایی و ورود به مرحله‌ی خودشناسی و تعالی است.

از منظر روان‌شناسی یونگ، این تصمیم نماد عبور از ایگو (ego) و رسیدن به خود واقعی است. ایگو معمولاً فرد را به قدرت، شهرت و موفقیت‌های بیرونی وابسته می‌کند، اما عبور از آن، فرد را به آگاهی عمیق‌تری از زندگی می‌رساند.


۷) چگونه گذر کیخسرو از رودخانه در مسیر کوهستان، نمادی از عبور از مرزهای دنیوی و ورود به مرحله‌ی نهایی سفر قهرمان است؟

پاسخ کوتاه:
رودخانه در مسیر کوهستان، نمادی از مرز بین دنیای مادی و قلمرو معنوی است. عبور از آن، نشان‌دهنده‌ی پشت سر گذاشتن تمامی وابستگی‌های دنیوی و ورود به مرحله‌ی نهایی خودشناسی و رهایی است.

جزئیات آموزشی:
در بسیاری از اسطوره‌ها، عبور از آب (رودخانه، دریا، یا باران) نمادی از پاکسازی و گذر از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر است. در سفر کیخسرو، عبور از رودخانه، مرزی میان جهان انسان‌ها و سرزمینی است که او قرار است در آن به آرامش برسد.

این مرحله در نظریه‌ی یونگ، «آزمون نهایی» نام دارد، جایی که فرد باید از تمامی دلبستگی‌ها و محدودیت‌های خود عبور کند تا بتواند به آگاهی برتر دست یابد.

کیخسرو با گذر از رودخانه، نشان می‌دهد که او دیگر به جهان مادی وابسته نیست و آماده است تا به مرحله‌ی نهایی سفر قهرمانی خود برسد. این لحظه، نمادی از «مرگ نمادین» است که در آن، فرد از هویت قدیمی خود عبور کرده و به وجودی جدید دست می‌یابد.

۸) چرا پس از عروج کیخسرو، یارانش که او را همراهی کرده بودند، در برف و سرما جان باختند؟

پاسخ کوتاه:
یاران کیخسرو، نمادی از افرادی هستند که سفر را آغاز کرده‌اند اما هنوز به رشد و آگاهی کامل نرسیده‌اند. آن‌ها به دلیل وابستگی‌های دنیوی و نداشتن آمادگی درونی، قادر به همراهی با کیخسرو تا پایان مسیر نبودند و در نهایت، در مسیر جا ماندند.

جزئیات آموزشی:
در نظریه‌ی یونگ، همه‌ی افراد نمی‌توانند سفر قهرمان را تا انتها طی کنند. برخی در مسیر خودشناسی به مرحله‌ای می‌رسند که نمی‌توانند از وابستگی‌های خود رها شوند. یاران کیخسرو، هرچند که او را در مسیر همراهی کردند، اما نتوانستند به سطح آگاهی و پذیرش او برسند.

آن‌ها در برف و سرما جان دادند، زیرا هنوز درگیر سایه‌های درونی و دلبستگی‌هایشان بودند. این نشان می‌دهد که رشد معنوی، نیازمند آمادگی درونی است و صرفاً همراهی با یک قهرمان، کافی نیست.

این بخش از داستان، نشان‌دهنده‌ی تفاوت میان افرادی است که آماده‌ی پذیرش حقیقت هستند و کسانی که هنوز در مسیر جستجو گرفتارند.

📌سایه‌ها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:

  1. سایه‌ی قهرمان (خود منفی): قهرمان به‌طور مداوم با جنبه‌های تاریک خود، ترس‌ها و ضعف‌های درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. کهن‌الگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
  2. سایه‌ی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و توانایی‌های جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه می‌شود که توانایی‌های درونی‌اش را بیدار می‌کند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایه‌ها و کشف حقیقت خود هدایت می‌کند.
  3. سایه‌ی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش می‌کشند و به‌طور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهن‌الگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان می‌دهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.

📌سایه‌ی اصلی در سفر کیخسرو به کوهستان و عروج او:

رهایی از دنیای فانی، گذر از وسوسه‌های قدرت، و رسیدن به روشنایی و کمال معنوی.

ارتباط با کهن‌الگوها:

  1. کیخسرو – کهن‌الگوی پادشاه فرزانه و قهرمان عارف
    کیخسرو، پس از انتقام از افراسیاب و برقراری عدالت، احساس می‌کند که نباید در دنیای فانی باقی بماند. او از قدرت کناره‌گیری می‌کند و به کوهستان می‌رود تا به دنیای جاودان عروج کند. سایه‌ی او، ترس از ماندن در دنیای خاکی و وسوسه‌ی قدرت است که او باید بر آن غلبه کند.
  2. رستم و بزرگان ایران – کهن‌الگوی پیروان زمینی و یاران خردمند
    رستم و سایر پهلوانان در ابتدا سعی می‌کنند کیخسرو را از این سفر بازدارند، اما در نهایت متوجه می‌شوند که او راهی فراتر از جهان مادی را در پیش گرفته است. سایه‌ی آن‌ها، دلبستگی به دنیای خاکی و ناتوانی در درک مسیر معنوی کیخسرو است.
  3. کوهستان – کهن‌الگوی مسیر آزمون و گذر از جهان مادی
    کوهی که کیخسرو برای عروج به آن پناه می‌برد، نماد سفری درونی و فاصله گرفتن از دنیا است. سایه‌ی آن، چالش‌های روحانی و آخرین مرحله‌ی سفر قهرمانی است که فرد باید برای رسیدن به کمال از آن عبور کند.
  4. باران و برف سنگین – کهن‌الگوی پایان جسم و آغاز جاودانگی
    در لحظه‌ی عروج، کیخسرو در میان طوفان و برف ناپدید می‌شود، نمادی از گذر از مرزهای جسمانی و ورود به جهان فراتر. سایه‌ی این پدیده، نابودی مادی برای رسیدن به جاودانگی معنوی است.
  5. پادشاهی لهراسپ – کهن‌الگوی جانشینی و استمرار مسیر حق
    پس از کناره‌گیری کیخسرو، لهراسپ به‌عنوان جانشین بر تخت پادشاهی می‌نشیند. این تغییر نماد ادامه‌ی مسیر حق و ثبات در جهان است. سایه‌ی این انتقال، پذیرش تغییر و واگذاری مسئولیت در زمان درست است.
  6. زاهد شدن کیخسرو – کهن‌الگوی قهرمان روحانی و رهایی از مادیات
    کیخسرو، که قدرت و انتقام را تجربه کرده، به این نتیجه می‌رسد که زندگی انسانی ناپایدار است و باید از دنیا دل بکند. او مانند پیامبری که از دنیا عبور می‌کند، در نهایت به روشنایی می‌پیوندد. سایه‌ی او، چالش بین قدرت زمینی و نیاز به رهایی از آن برای رسیدن به حقیقت نهایی است.
  7. عروج کیخسرو – کهن‌الگوی وصال با حقیقت و جاودانگی
    کیخسرو بدون آنکه مانند دیگر پادشاهان بمیرد، در میان طوفان برفی ناپدید می‌شود، نشانه‌ای از رسیدن به مرحله‌ای بالاتر از انسانیت. سایه‌ی این عروج، ترک دنیا و رها کردن همه چیز برای رسیدن به ذات حقیقی خود است.

نتیجه:

سایه‌ی اصلی داستان این است: قدرت و عدالت، اگرچه ارزشمندند، اما رهایی از دنیا و پیوند با حقیقت نهایی، والاترین هدف یک قهرمان واقعی است. جاودانگی نه در فرمانروایی، بلکه در رهایی از وسوسه‌های دنیوی و رسیدن به کمال درونی است.

موسسه سروش پژوهان آینده
موسسه سروش پژوهان آینده


سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ