تحلیل یونگی دعای عهد در اسلام

اکو کاغذ | www.ecokaghaz.com
اکو کاغذ | www.ecokaghaz.com


دعای عهد: جستجوی آگاهانه برای اتحاد ازهم‌گسیخته، و فراخوانی ناخودآگاه برای بازگشت به خویشتن کامل

در سحرگاهانی که سکوت سنگین است و جهان در خواب، انسانی ایستاده و می‌گوید:
«اللهم رب النور العظیم...»
او دعا می‌خواند، اما بیش از آن، ندای اتصال سر داده است. نه صرفاً به امامی غایب، بلکه به بخشی از روان خویش که گم‌کرده است؛ خویشتنی کامل‌تر، زنده‌تر، و پر از معنا.

دعای عهد، در روان‌شناسی تحلیلی یونگ، نماینده‌ی کامل اشتیاق ایگو برای وحدت با Self (خویشتن متعالی) است—نوعی فراخوان درون برای یکی‌شدن، برای بازیابی وحدت از دست‌رفته، و برای تحقق تمامیت. این دعا، اگر درست شنیده شود، یک نیایش نیست؛ بیانیه‌ی روانی یک روح بیدار است، که تنهایی را تاب نمی‌آورد و می‌خواهد به اصل خویش بازگردد.

۱. نخستین واژه‌ها: «اللهم رب النور العظیم» – روشنایی‌ای که فراخوانده می‌شود

دعا با توصیف خداوند به‌عنوان «پروردگار نور عظیم، کرسی رفیع، دریای جوشان، و نور پرفروغ» آغاز می‌شود.
این‌ها استعاره‌هایی برای چیزی فراتر از قدرت: منبعی هستی‌بخش، پوشش‌دهنده، و فراگیر.

در روان‌شناسی یونگ، این منبع درونی «Self» نام دارد—مرکزی در روان که همه‌چیز را در خود جای داده و سرچشمه‌ی شهود، شفقت و معناست.
دعا از همان ابتدا، نقطه‌ی اتصال با Self را می‌جوید؛ نه در قالب استدلال، بلکه در قالب فراخوان.

۲. وعده‌ی صبحگاهی: بیداری‌ای که از درون آغاز می‌شود

این دعا توصیه شده هر صبح خوانده شود. در سطح روانی، این یعنی:
تکرار آگاهانه‌ی اتصال با معنای عمیق‌تر زندگی، پیش از آغاز هر روز.

یونگ باور داشت که ذهن آگاه، اگر هر روز با ناخودآگاه معناپذیر پیوند نخورد، به‌تدریج در فرسودگی، انکار و سردی فرو می‌غلتد.
دعای عهد، راهی‌ست برای گفتن هر روزه‌ی این جمله به Self:

«من هنوز مشتاقم. هنوز به یاد توأم. هنوز آماده‌ام که، اگر آمدی، برخیزم.»

۳. فراخوانی برای ظهور: کهن‌الگوی «منجی» درون روان

مرکز دعای عهد، جستجوی ظهور امام مهدی (ع) است. اما اگر این را نمادین ببینیم، در روان، این ظهور یعنی حضور یافتن بخشی از روان که در تاریکی ناخودآگاه پنهان مانده است.

یونگ بارها در آثار خود تأکید می‌کرد که اسطوره‌ی منجی، در هر فرهنگی، بازتاب اشتیاق روان برای اتصال به خویشتن کامل‌تر است؛ بخش گمشده‌ای که تنها با آشتی ایگو و ناخودآگاه ممکن می‌شود.

در دعای عهد، انسان می‌گوید:

  • کجایی؟
  • من هر روز یادت هستم،
  • من با تو عهد بسته‌ام،
  • من اگر بودم، کنارت می‌جنگیدم.

این‌ها جملاتی از اشتیاق درون برای اتحاد با بخش گمشده‌ی روان است.

۴. آرزوی «ظهور»، درون را بیدار می‌کند، نه فقط آینده را

بسیاری گمان می‌کنند دعای عهد صرفاً مربوط به آینده‌ای‌ست که در آن منجی می‌آید و جهان را پر از عدل می‌کند. اما در لایه‌ی روان، این دعا بیش از آن‌که درباره‌ی آینده باشد، ابزاری برای بیداری اکنون است.

یعنی:

«من امروز می‌خواهم آماده باشم.
من امروز می‌خواهم شبیه خویشتن اصیلم شوم.
حتی اگر او نیاید، من راهش را ادامه می‌دهم.»

یونگ این حالت را «زیستن در آگاهی از معنا، حتی پیش از تحقق نهایی آن» می‌نامید.

۵. سوگ درونی: غیبتِ معنا، و درد روانیِ فراق

دعای عهد، دعاست اما آغشته به سوگ است. نه سوگی بی‌هدف، بلکه نوعی اندوه شریف برای فقدان چیزی حیاتی.

در روان‌شناسی تحلیلی، سوگ نه‌فقط برای مردگان، بلکه برای معناهای ازدست‌رفته، رابطه‌های قطع‌شده، و خویشتن‌های فراموش‌شده نیز جاری می‌شود.

در دعای عهد، انسان با اشتیاق و اشک می‌گوید:

  • ای کسی که همه‌چیز به نام توست،
  • من تو را ندیده‌ام،
  • اما دلتنگت هستم.

این یعنی روان، فقدان معنا را حس کرده، و دارد برای بازیابی آن می‌گرید.

۶. حضور فعال در راه، نه انتظار منفعلانه

یکی از زیباترین بخش‌های دعا، جملاتی است که انسان می‌گوید:

«اگر مرگ بین من و او فاصله انداخت، خدایا مرا از یاران بازگشت او قرار ده!»

یعنی:
حتی اگر اکنون در صحنه‌ی ظهور نیستم، باز می‌خواهم بخشی از آن باشم—چه با نیایش، چه با نیت، چه با شرافت.

این لحن، دقیقاً نشان‌دهنده‌ی مسیر فعال روان در برابر معناست. یونگ می‌گفت:

«Self را نمی‌توان منفعلانه انتظار کشید؛ باید به‌سوی آن قدم برداشت، ولو در سکوت.»

دعای عهد، همین سکوتِ پویا را پیشنهاد می‌کند.

۷. پایان دعا: آرزوی دیدار، نه فقط با امام، بلکه با «خود اصیل»

در آخر، دعا این جمله‌ها را زمزمه می‌کند:

  • «خدایا، دیدار او را برای من شیرین گردان»
  • «و چشم مرا به نور او روشن کن»

در روان، این یعنی:

«بگذار زمانی برسد که دوباره با خودم آشتی کنم.
خودی که آرام، روشن، شجاع، عاشق، و شایسته است.»

یونگ این حالت را «ادغام نهایی ایگو و Self» می‌نامید؛ جایی که دیگر خبری از فراق نیست، فقط زیستن در نور حضور است.

جمع‌بندی

دعای عهد، در خوانش روان‌شناسی تحلیلی یونگ، آیینی‌ست برای اتصال ایگو به Self، برای بازگرداندن معنا به زندگی، و برای آماده‌شدن جهت زیستن در مسیر تمامیت. این دعا:

  • سوگ فقدان معنا را به کلام درمی‌آورد،
  • منجی را به‌عنوان استعاره‌ای از خویشتن کامل فرا می‌خواند،
  • و روان را از انفعالِ انتظار به پویاییِ آمادگی می‌کشاند.

پیام نهایی دعای عهد چنین است:
«در دل این جهان پرهیاهو، من تو را می‌جویم—not فقط چون تو بیایی، بلکه چون من باید بیدار بمانم. و اگر تو آمدی، من آماده‌ام؛ و اگر نیامدی، من باز در مسیر خواهم بود. این عهد من است.»

سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ