رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر داستان زوال خانواده کامپسن را در منطقه ای خیالی به نام جفرسن، در ایالت میسیسیپی، اوایل قرن بیستم روایت می کند. این خانواده متشکل از سه برادر به نامهای بنجی، کوئنتین و جیسن، و خواهری به نام کدی است که هرکدام در جریان حوادثی تلخ و پرتنش گرفتار می شوند. فاکنر ماجرا را در چهار بخش ارائه کرده که سه بخش نخست از دیدگاه درونی سه برادر و بخش پایانی از نگاهی نزدیک به خدمتکار سالخورده خانواده، دیلسی، روایت می شود. بدین ترتیب، خواننده در هر قسمت با شیوۀ خاصی از زمان پریشی، خاطرات گسسته و ذهن آشفته شخصیت رو به رو است و به تدریج با واقعیت های تراژیک این خاندان آشنا می شود.
بنجی کوچکترین پسر خانواده است که دچار اختلال ذهنی است و بسیاری از صحنه های مهم گذشته و حال را در هم آمیخته، صرفاً به صورت حسی درک می کند. او به خواهرش کدی دلبستگی شدیدی دارد؛ کدی از او مراقبت کرده و برایش نمادی از محبت و امنیت بوده است. با این حال، وقتی کدی در جوانی دچار رسوایی می شود و آبروی خانواده به خطر می افتد، مجبور به ترک خانه می شود و بنجی که به شدت وابسته اوست، در غم و سردرگمی بیشتری فرو می رود. در دنیای ذهنی بنجی، هیچ توالی منطقی برای اتفاقات وجود ندارد و فاکنر از همین بی زمانی استفاده می کند تا گوشه هایی از خوشیهای کودکی، کشمکش های نوجوانی کدی و آسیب های وارده به بنجی را نشان دهد.
کوئنتین پسر بزرگ خانواده است که در دانشگاه هاروارد درس می خواند. ذهن حساس و پریشان او درگیر مسئلۀ «شرافت و پاکدامنی خانواده» و نیز گذر بی رحم زمان است. کوئنتین به نحوی وسواس گونه دربارۀ گناه کدی احساس شرم و عذاب وجدان دارد و خود را شکست خورده در محافظت از آبروی خانواده می بیند. او که نمی تواند رسوایی خواهرش را بپذیرد، بیش از هرچیز از ریاکاری و فروپاشی ارزش های سنتی خانواده در عذاب است. در نهایت، فشار روحی بر کوئنتین آنقدر شدید می شود که در تابستانی داغ در کمبریج، تصمیم می گیرد خودکشی کند. بخش مربوط به کوئنتین سرشار از اندیشه های به هم ریخته و جریان سیال ذهن است که نمادی از روح لطیف، ولی آشفته و متزلزل اوست.
جیسن پسر میانی خانواده، شخصیتی عصبانی، واقع گرا و بدبین دارد. او برخلاف کوئنتین که آرمانگرا بود و درگیر ارزش های اخلاقی و معنوی بود، کاملاً مادی گراست و تنها به منفعت شخصی خود فکر می کند. جیسن از لحاظ مالی و احساسی نسبت به دیگران بی رحم و زورگو رفتار می کند و خشم درونی اش را مدام سر خانواده و اطرافیان خالی میکند. او در غیاب پدر و فروپاشی خانه، به نوعی سعی دارد کنترل اوضاع را به دست بگیرد، اما خودخواهی و کینه اش نسبت به کدی – و حتی دختر او، میس کوئنتین – نشان می دهد چقدر از لحاظ عاطفی حقیر و تنفرانگیز است. در واقع، جیسن نماد پوسیدگی ارزش های سنتی خانواده در بعد اخلاقی و انسانیت به شمار می رود.
در بخش پایانی، نگاه رمان بر دیلسی متمرکز می شود؛ خدمتکار سیاه پوست پیر و وفاداری که سالها در خانۀ کامپسنها کار کرده و شاهد تدریجی سقوط این خاندان بوده است. او با مهربانی و صبر از بنجی مراقبت می کند و تا حد ممکن سعی دارد نظم و همدلی را در خانوادۀ آشفته کامپسن زنده نگه دارد. اما زوال نهایی آنان حتمی است: کدی رانده شده، کوئنتین به زندگی خود پایان داده، جیسن در خودخواهی و خشم غرق شده و بنجی هم در عالمی کودکانه که هرگز راهی به رهایی ندارد، مدام در رنج و بیقراری است.
رمان خشم و هیاهو یکی از آثار برجستۀ مدرنیستی در ادبیات آمریکا محسوب می شود که با شیوۀ روایی نوآورانۀ خود، پیوند محکمی میان زبان، زمان و روانشناسی شخصیت ها برقرار می کند. فاکنر در این داستان، فروپاشی اخلاقی و عاطفی خانواده کامپسن را با سیری ناگزیر از رسوایی، خودکشی، تنفر و سرگشتگی در برابر خواننده قرار می دهد و نشان می دهد که گاه ریشه های زوال یک خانواده در ناتوانی اعضای آن از درک متقابل و پذیرش تفاوت ها نهفته است. این اثر تصویری تأمل برانگیز از انحطاط و بیهوده گی ارزشهای سنتی در برابر تندباد تغییرات اجتماعی ارائه می کند و نامش، برگرفته از جملۀ شکسپیر در نمایشنامۀ مکبث، استعاره ای از فریادها و جنجاله ایی است که سرانجام به هیچ می انجامد.
📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می شود و وارد دنیای جدیدی می شود که در آن با چالش ها و دشمنان مواجه میشود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود رو به رو میشود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود باز می گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می کند. این سفر نشان دهنده ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.
۱) سؤال: جهان عادی در "خشم و هیاهو" چگونه تعریف می شود؟
پاسخ کوتاه:
جهان عادی داستان، خانواده ی کامپسون، خانوادهای اشرافی و اصیل در جنوب آمریکا است که در حال فروپاشی است. در گذشته، این خانواده ثروت و اعتبار داشت، اما اکنون گرفتار زوال، بی اخلاقی و از بین رفتن ارزشهای سنتی شده است.
جزئیات آموزشی:
خانواده ی کامپسون نمادی از زوال طبقه ی اشرافی جنوب آمریکا پس از جنگ داخلی است.
چهار فرزند این خانواده (کدی، کوئنتین، جیسون، و بنجی) هرکدام درگیر بحران های عاطفی و روانی هستند.
مادر خانواده، بی احساس و سرد است و پدر نیز مردی الکلی است که دیگر به مشکلات خانواده توجهی ندارد.
پیرامون این خانواده، بردگان سابق و سیاه پوستانی که خدمتکاران خانه ی کامپسونها هستند، نقشی حیاتی در روایت دارند.
۲) سؤال: فراخوان ماجراجویی در "خشم و هیاهو" چه مفهومی دارد؟
پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی آغاز می شود که کدی، تنها دختر خانواده، با شکستن قوانین اخلاقی جامعه، موجب رسوایی خانواده ی کامپسون می شود.
جزئیات آموزشی:
کدی به عنوان تنها دختر خانواده، نماد شورش در برابر سنت هاست.
او رابطه ای نامشروع دارد که منجر به بارداری می شود و همین موضوع باعث می شود که او از خانواده طرد شود.
پس از طرد شدن کدی، هرکدام از اعضای خانواده به شکلی متفاوت به این بحران واکنش نشان می دهند:
بنجی، برادر کم توان ذهنی، درک روشنی از اتفاقات ندارد، اما عمیقاً از تغییرات ناراحت است.
کوئنتین، برادر حساس و روشنفکر، نمیتواند بی اخلاقی خواهرش را بپذیرد و دچار بحران هویتی می شود.
جیسون، برادر بزرگتر، که واقعگرا و منفعت طلب است، از این رسوایی برای تثبیت موقعیت خود سوءاستفاده می کند.
۳) سؤال: امتناع از دعوت در "خشم و هیاهو" چگونه بروز میکند؟
پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت زمانی رخ می دهد که اعضای خانواده، به جای حل بحران، تلاش می کنند که آن را پنهان کرده و خود را بی تفاوت نشان دهند.
جزئیات آموزشی:
کوئنتین، که حساس ترین فرد خانواده است، به جای مواجهه با واقعیت، در خاطرات و گذشته غرق می شود.
بنجی نمی تواند تغییرات را درک کند و در دنیای کودکانه ی خود زندگی می کند.
جیسون، به جای تلاش برای حفظ خانواده، به فکر منافع شخصی خود است و تنها هدفش کنترل پول و قدرت است.
مادر خانواده، که باید حامی فرزندان باشد، تنها در فکر آبروی اجتماعی خود است.
این مرحله نشان می دهد که عدم پذیرش حقیقت و فرار از واقعیت، چگونه می تواند یک خانواده را به سمت نابودی بکشاند.
۴) سؤال: ملاقات با راهنما در "خشم و هیاهو" چه نقش مهمی دارد؟
پاسخ کوتاه:
راهنمای اصلی داستان، خدمتکاران سیاه پوست خانواده، به ویژه دیلسی است که نمادی از ثبات، عقلانیت و وفاداری در برابر آشفتگی و زوال خانواده ی کامپسون است.
جزئیات آموزشی:
دیلسی، خدمتکار خانواده، برخلاف اعضای خانواده ی کامپسون، فردی صبور، خردمند و مهربان است.
او نماد پایبندی به ارزش های اخلاقی و انسانی است و تنها فردی است که هنوز در کنار خانواده مانده است.
در حالی که اعضای خانواده به تدریج در حال نابودی هستند، دیلسی همچنان از فرزندان کامپسون مراقبت می کند و سعی دارد نظم را حفظ کند.
۵) سؤال: عبور از آستانه در "خشم و هیاهو" چه مفهومی دارد؟
پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه زمانی رخ می دهد که کوئنتین، که نمی تواند با فروپاشی خانواده کنار بیاید، تصمیم به خودکشی می گیرد.
جزئیات آموزشی:
کوئنتین، که بیشترین وابستگی عاطفی را به کدی دارد، از پذیرش تغییرات عاجز است.
او احساس می کند که از دست دادن "پاکی و افتخار خانواده" غیرقابل تحمل است.
او در نهایت، با غرق کردن خود در رودخانه، به زندگی اش پایان می دهد.
این لحظه نشان دهنده ی ناتوانی فرد در پذیرش تغییرات و پیامدهای ایده آل گرایی بیش از حد است.
۶) سؤال: آزمونها، متحدان و دشمنان در "خشم و هیاهو" چه نقشی دارند؟
پاسخ کوتاه:
اعضای خانوادهی کامپسون هرکدام درگیر آزمونهای اخلاقی، عاطفی و اجتماعی هستند.
جزئیات آموزشی:
متحدان: دیلسی، که تنها نیروی مثبت داستان است.
دشمنان: خود اعضای خانواده که با ضعف های اخلاقی و تصمیمات اشتباه، به زوال خود کمک میکنند.
۷) سؤال: نزدیک شدن به غار درونی در "خشم و هیاهو" چگونه بیان میشود؟
پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ می دهد که خانواده ی کامپسون تقریباً به طور کامل از هم پاشیده و دیگر امیدی به بازسازی آن وجود ندارد.
جزئیات آموزشی:
کوئنتین خودکشی کرده است.
کدی طرد شده و دیگر هیچ ارتباطی با خانواده ندارد.
جیسون، که حالا کنترل خانواده را در دست گرفته، تنها به پول اهمیت می دهد.
بنجی، که ذهن کودکانه ای دارد، در دنیای خود اسیر است.
۸) سؤال: پیام نهایی مرحله "بازگشت با اکسیر" در "خشم و هیاهو" چیست؟
پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که زوال اخلاقی و انکار حقیقت، سرانجام به نابودی می انجامد.
نتیجه گیری:
"خشم و هیاهو" داستان فروپاشی ارزشهای سنتی، شکست ایدهآلگرایی، و ناتوانی انسان در پذیرش تغییرات است. فاکنر نشان میدهد که چگونه زوال تدریجی، در سطح فردی و خانوادگی، اجتنابناپذیر است.
سایه ی اصلی در خشم و هیاهو:
فروپاشی خانواده و زوال ارزشهای سنتی.
مسیر شفای سایه ی "فروپاشی خانواده و زوال ارزشهای سنتی"
شفای این سایه با پذیرش تغییرات و گذار از ارزشهای سنتی به شیوه های جدید زندگی آغاز میشود. فرد باید درک کند که نظامهای سنتی و خانوادگی ممکن است در مواقعی به دلیل تغییرات اجتماعی یا فردی دچار فروپاشی شوند، اما این به معنی پایان روابط یا امید نیست. این پذیرش، فرد را از درد ناشی از فروپاشی و زوال رها می کند و او را قادر می سازد که به جای مقاومت در برابر تغییر، در جستجوی ساختارهای جدید و معنادار برای زندگی و روابط خود باشد. در این مسیر، یادگیری از اشتباهات و کشمکش های خانواده و عدم بازگشت به گذشته می تواند به فرد کمک کند تا مسیر جدیدی برای خود پیدا کند. این فرآیند شفا به فرد کمک میکند که ارزش های انسانی مانند صداقت، احترام و همبستگی را به جای پیروی از نهادهای اجتماعی که از هم گسیخته اند، در زندگی خود برقرار کند. در نهایت، پذیرش این که هر پایان، آغاز جدیدی است و دگرگونی و تحول بخشی از زندگی است، فرد را به سمت رشد فردی و ایجاد روابط جدید و پایدار هدایت می کند.