a.bavafa444@gmail.com
"حکایت فیلی در تاریکی" از دفتر اول مثنوی مولانا

حکایت فیل در تاریکی – از دفتر اول مثنوی
در شهری، مردم فیلی را برای نمایش آوردند، اما آن را در خانهای تاریک نگه داشتند. مردم کنجکاو بودند که بدانند فیل چگونه موجودی است. اما چون چراغی در آن تاریکی نبود، ناچار شدند با دستهایشان بدن فیل را لمس کنند تا از شکل آن آگاه شوند.
هرکس تنها بخشی از بدن فیل را لمس کرد و بر اساس آن، تصوری نادرست و ناقص از حقیقت فیل ساخت:
- یکی که خرطوم را لمس کرد، گفت: «فیل مثل یک لوله بلند و پیچخورده است!»
- دیگری که گوشش را لمس کرد، گفت: «نه! فیل مثل یک بادبزن بزرگ است!»
- آنکه پای فیل را گرفت، گفت: «اشتباه میکنید! فیل مانند یک ستون ضخیم است!»
- آنکه پشتش را لمس کرد، گفت: «همهی شما در اشتباهید! فیل مثل یک تخت بزرگ و صاف است!»
هرکس از زاویهی محدود خودش نظر میداد، اما حقیقت فیل را هیچکس بهدرستی درک نکرد. اگر چراغی در آنجا بود، همه فیل را بهطور کامل میدیدند و دیگر اختلافی در میان نبود.
مفهوم و پیام داستان:
این حکایت یکی از عمیقترین تمثیلهای مولانا درباره شناخت و درک حقیقت است. او در این داستان چندین پیام مهم را مطرح میکند:
- شناخت ما از حقیقت، محدود و ناقص است.همانگونه که لمس بخشی از فیل نمیتواند تمام حقیقت را آشکار کند، ادراک انسان نیز وابسته به تجربهی محدود اوست.
- اختلافات بین انسانها ناشی از درک ناقص حقیقت است.همانطور که لمسکنندگان فیل دچار اختلاف شدند، در جهان نیز هرکس از زاویهی دید خود حقیقت را تعریف میکند، اما همهی حقیقت را نمیداند.
- نور معرفت و آگاهی، حقیقت را آشکار میکند.اگر در آن اتاق چراغی روشن میشد، همهی مردم فیل را همانگونه که هست میدیدند. مولانا این نور را به "نور حقیقت و معرفت" تشبیه میکند که میتواند بینش کاملتری از جهان به ما بدهد.
- بیشتر مشاجرات و اختلافات انسانها، ناشی از دیدگاههای محدودشان است.اگر انسانها به این درک برسند که هرکسی تنها بخشی از حقیقت را میبیند، کمتر دچار تعصب و نزاع میشوند و پذیراتر خواهند بود.
📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده میشود و وارد دنیای جدیدی میشود که در آن با چالشها و دشمنان مواجه میشود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک میگیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبهرو میشود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده میکند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمیگردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک میکند. این سفر نشاندهندهی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.
مولانا با این حکایت، ما را دعوت میکند که از تعصب و محدودنگری پرهیز کنیم و با چشم حقیقتبین، شناختی جامعتر از جهان کسب کنیم.
۱) جهان عادی در "حکایت فیلی در تاریکی" چگونه تعریف میشود؟
📌پاسخ کوتاه:
جهان عادی در این حکایت، دنیایی است که در آن انسانها با تصورات محدود خود به شناخت حقیقت میپردازند، اما به دلیل نقص در درک و تجربه، تصویری ناقص و تحریفشده از واقعیت دارند.
📌جزئیات آموزشی:
- گروهی از مردم به اتاقی تاریک وارد میشوند که در آن فیلی قرار دارد. چون نمیتوانند او را ببینند، هرکدام با لمس بخشی از بدن فیل، تصور میکنند که کل فیل همان بخش است.
- یکی از آنها که گوش فیل را لمس میکند، میگوید که فیل مانند بادبزن است.
- دیگری که پای فیل را لمس میکند، آن را به ستون تشبیه میکند.
- سومی که خرطوم را لمس میکند، میگوید که فیل مانند مار است.
- هرکدام از آنها بخشی از حقیقت را درک کردهاند، اما تصور میکنند که کل حقیقت همان چیزی است که لمس کردهاند.
- این جهان عادی، نماد ناآگاهی انسانها و درک محدود آنها از حقیقت است.
۲) فراخوان ماجراجویی در "حکایت فیلی در تاریکی" چه مفهومی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی آغاز میشود که افراد مختلف، با لمس بخشهایی از فیل، هرکدام ادعایی متفاوت دربارهی شکل و ماهیت آن دارند. این اختلاف نظر، آنها را به چالش میکشد که چگونه حقیقت را بشناسند.
📌جزئیات آموزشی:
- در ابتدا، هر فرد بر برداشت خود پافشاری میکند و تصور میکند که تنها او حقیقت را درک کرده است.
- این تضاد میان نظرات، جرقهای برای کنجکاوی بیشتر و جستجوی یک حقیقت بزرگتر است.
- آنها هنوز نمیدانند که مشکل اصلی، تاریکی است که مانع دیدن تصویر کامل فیل شده است.
۳) امتناع از دعوت در "حکایت فیلی در تاریکی" چگونه بروز میکند؟
📌پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت در این داستان در مقاومت افراد در برابر پذیرش دیدگاههای دیگر دیده میشود. هرکدام فکر میکنند که تنها نظر خودشان صحیح است و حاضر نیستند که نظر دیگران را بررسی کنند.
📌جزئیات آموزشی:
- هر فرد، آنقدر به برداشت خود متکی است که نه تنها حقیقت را نمیبیند، بلکه دیگران را نیز متهم به اشتباه میکند.
- این تعصب و محدودیت ذهنی، مانع رشد و شناخت کامل حقیقت میشود.
- مقاومت در برابر پذیرش دیدگاههای دیگر، یکی از موانع بزرگ در مسیر شناخت و آگاهی است.
۴) ملاقات با راهنما در "حکایت فیلی در تاریکی" چه نقش مهمی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
راهنما در این حکایت، نور و آگاهی است. اگر چراغی روشن شود، همهی افراد میتوانند فیل را بهطور کامل ببینند و متوجه شوند که برداشتهایشان ناقص بوده است.
📌جزئیات آموزشی:
- مشکل اصلی در این حکایت، تاریکی است، نه خود افراد. اگر نور باشد، همه خواهند دید که فیل، ترکیبی از تمام برداشتهای آنهاست.
- این نور، نماد دانش، آگاهی، و خرد است که میتواند انسان را از جهل و تعصب نجات دهد.
- راهنما، فردی دانا نیست که پاسخها را بدهد، بلکه خودِ حقیقت و روشنی است که باعث میشود همه حقیقت را ببینند.
۵) عبور از آستانه در "حکایت فیلی در تاریکی" چه مفهومی دارد؟
📌پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه زمانی رخ میدهد که اگر نور حقیقت روشن شود، افراد میفهمند که برداشتهایشان جزئی و ناقص بوده است و تصویر کامل فیل را درک میکنند.
📌جزئیات آموزشی:
- عبور از تاریکی به روشنایی، نماد خروج از جهل و ورود به دانایی است.
- شناخت حقیقت، نیازمند پذیرش این است که هر فرد تنها بخشی از آن را درک کرده و باید به دیدگاههای دیگران نیز توجه کند.
- با روشن شدن چراغ، اختلافات از بین میرود، زیرا حقیقت برای همه آشکار میشود.
۶) آزمونها، متحدان و دشمنان در "حکایت فیلی در تاریکی" چه نقشی دارند؟
📌پاسخ کوتاه:
آزمونها در این حکایت، چالشهایی هستند که افراد برای درک حقیقت با آن مواجه میشوند. متحدان، جستجوگران حقیقت و دشمنان، تعصب و جهل هستند.
📌جزئیات آموزشی:
- متحدان: کسانی که به دنبال حقیقتاند و حاضرند دیدگاههای جدید را بررسی کنند.
- دشمنان: تعصب، محدودیت فکری، و ناتوانی در پذیرش دیدگاههای دیگر.
- آزمونها: توانایی تشخیص محدودیتهای فردی، کنار گذاشتن تعصب، و جستجوی راههایی برای دستیابی به دانش کاملتر.**
۷) نزدیک شدن به غار درونی در "حکایت فیلی در تاریکی" چگونه بیان میشود؟
📌پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ میدهد که افراد متوجه میشوند که مشکل اصلی، نه در فیل، بلکه در محدودیت دید خودشان بوده است. آنها باید بپذیرند که حقیقت، فراتر از درک محدود آنهاست.
۸) پیام نهایی "حکایت فیلی در تاریکی" چیست؟
📌پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که حقیقت، گستردهتر از درک فردی ماست و برای شناخت کامل، باید از تعصب و محدودیتهای فکری عبور کنیم.
📌نتیجهگیری:
این حکایت نشان میدهد که انسانها اغلب حقیقت را ناقص درک میکنند و برای رسیدن به شناخت کامل، باید ذهن خود را به روی دیدگاههای جدید باز کنند. تنها با کنار گذاشتن تعصب و جستجوی آگاهی، میتوان به حقیقت نزدیک شد.
📌سایهها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:
- سایهی قهرمان (خود منفی): قهرمان بهطور مداوم با جنبههای تاریک خود، ترسها و ضعفهای درونیاش روبهرو میشود. کهنالگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
- سایهی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و تواناییهای جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه میشود که تواناییهای درونیاش را بیدار میکند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایهها و کشف حقیقت خود هدایت میکند.
- سایهی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش میکشند و بهطور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهنالگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان میدهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.
سایهی اصلی در حکایت فیلی در تاریکی:
ادراک محدود، تعصب، و ناتوانی در دیدن حقیقت بهصورت کامل.
ارتباط با کهنالگوها:
- فیل – کهنالگوی حقیقت کلان و واقعیت مطلق
فیل در این حکایت، نماد حقیقتی است که فراتر از درک محدود انسانها قرار دارد. هرکس که با بخشی از آن مواجه میشود، تنها همان بخش را میبیند و تصور میکند که حقیقت را درک کرده است، درحالیکه شناخت او ناقص است. سایهی فیل، ناتوانی در درک کلیت حقیقت و محدود شدن در تکههایی از واقعیت است. - مردمی که فیل را لمس میکنند – کهنالگوی ادراک محدود و حقیقتهای جزئی
هر فردی که در تاریکی به فیل دست میزند، تنها بخشی از بدن فیل را حس میکند و تصور میکند که آن، تمام حقیقت است. یکی خرطوم را لمس میکند و گمان میبرد که فیل مانند مار است، دیگری پای آن را لمس میکند و آن را به ستون تشبیه میکند، و دیگری گوش را میگیرد و آن را مانند بادبزن میپندارد. این افراد نماد انسانهایی هستند که واقعیت را از زاویهای محدود میبینند و باور دارند که تنها ادراک آنها درست است. سایهی آنها، تعصب بر دیدگاههای شخصی و ناتوانی در پذیرش جنبههای دیگر حقیقت است. - تاریکی – کهنالگوی ناآگاهی و جهل بشری
تاریکی در این حکایت، نماد جهل و ناآگاهی است که مانع از درک کامل حقیقت میشود. اگر نور وجود داشت، همه میتوانستند فیل را بهطور کامل ببینند، اما در نبود نور، هرکس تنها بخشی از حقیقت را لمس میکند و گمان میبرد که آن، تمام ماجراست. سایهی تاریکی، تعصب، محدودیت فکری، و وابستگی به دانستههای ناقص است. - نور – کهنالگوی آگاهی و شناخت عمیقتر
در حکایت، اگر چراغی وجود داشت، حقیقت فیل برای همگان آشکار میشد. این نور، نماد آگاهی و بینش حقیقی است که انسانها را از ادراکات جزئی و نادرست فراتر میبرد. سایهی این مرحله، اصرار بر جهل و نپذیرفتن روشنایی دانش و تجربه است. - مجادلهی مردم دربارهی حقیقت فیل – کهنالگوی نزاع بر سر باورهای محدود
افرادی که فیل را لمس کردهاند، بهجای آنکه به تفاوت درکهای خود توجه کنند و برای رسیدن به تصویری جامعتر تلاش کنند، بر باورهای خود پافشاری میکنند و با یکدیگر به مجادله میپردازند. این نزاع، نمادی از تعصبهای فکری و اختلافات بیهودهی بشری است که ریشه در ناتوانی در دیدن حقیقت کامل دارد. سایهی آنها، اصرار بر نادرستی دیگران و نپذیرفتن دیدگاههای متفاوت است. - نتیجهی حکایت – کهنالگوی پذیرش ناتمامی شناخت انسانی
در پایان، مولانا اشاره میکند که تا زمانی که انسان در تاریکی نادانی قرار دارد، درکی کامل از حقیقت نخواهد داشت. تنها با نور معرفت و آگاهی، میتوان حقیقت را بهطور کامل درک کرد. سایهی این نتیجه، ناتوانی در پذیرش ناتمامی شناخت فردی و نیاز به گسترش آگاهی است.
نتیجه:
سایهی اصلی این حکایت، ناتوانی در درک حقیقت بهصورت کامل و تعصب بر ادراکات جزئی است. مسیر شفای آن، در پذیرش این واقعیت نهفته است که شناخت هر فرد محدود است و برای رسیدن به حقیقت، باید به زوایای دیگر دیدگاهها نیز توجه کرد. تنها با نور دانش و آگاهی، میتوان از تاریکی جهل رها شد.
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم قدر
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم سبیل
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم صدیقین