"حکایت شیر و موش" از دفتر دوم مثنوی مولانا

موسسه سروش پژوهان ایرانیان
موسسه سروش پژوهان ایرانیان

حکایت شیر و شکایت از موش – از دفتر دوم مثنوی

روزی شیری قدرتمند و باابهت در جنگل زندگی می‌کرد. او پادشاه حیوانات بود و از هیچ موجودی ترس نداشت. اما مشکلی وجود داشت که او را به ستوه آورده بود: موشی کوچک، هر شب به سراغش می‌آمد و دم او را می‌جوید.

شیر که از این آزار کوچک اما مداوم خشمگین شده بود، با خود گفت:
«چگونه من که پادشاه جنگلم، اسیر آزار این موجود ناچیز شده‌ام؟!»

پس به درگاه خداوند ناله کرد و گفت:
«ای خدا! چگونه چنین ناتوانم که موشی حقیر آرامش مرا بر هم زده است؟ آیا رواست که چنین موجود بی‌ارزشی، پادشاهی مرا به سخره بگیرد؟»

در همان لحظه، وحی‌ای به او رسید که می‌گفت:
«ای شیر! بزرگی و قدرت تو زمانی معنا دارد که بر همه چیز صبور باشی. اگر از موش خشمگین می‌شوی، پس هنوز پادشاه حقیقی نشده‌ای. ضعف تو در این است که هنوز به خود مغرور هستی و در برابر ناملایمات کوچک، صبر نداری.»

شیر با شنیدن این پیام، از غرورش کاسته شد و دریافت که قدرت حقیقی، درونی است، نه فقط ظاهری. از آن پس، دیگر نسبت به موش و آزارهایش بی‌اعتنا شد.

مفهوم و پیام داستان:

این حکایت از مولانا، تمثیلی زیبا درباره غرور، بردباری و معنای واقعی قدرت است. پیام‌های اصلی آن عبارت‌اند از:

  1. حتی بزرگ‌ترین افراد، ممکن است از مسائل کوچک آزرده شوند.همان‌گونه که موش کوچک توانست آرامش شیر را برهم زند، گاهی مسائل جزئی می‌توانند ما را بیش از حد دچار اضطراب کنند.
  2. غرور، بزرگ‌ترین ضعف است.شیر از آن جهت ناراحت بود که غرورش اجازه نمی‌داد تحمل کند که موجودی کوچک او را آزار دهد. اما وقتی بر غرورش غلبه کرد، رنجش نیز از بین رفت.
  3. قدرت حقیقی، درونی است، نه بیرونی.شیر تنها زمانی واقعاً پادشاه شد که توانست خود را کنترل کند و بردبار باشد.
  4. بی‌توجهی به مسائل کوچک، گاهی بهترین راه‌حل است.شیر وقتی فهمید که نباید برای موش ناچیز نگران باشد، دیگر اذیت نشد. بعضی مشکلات را فقط باید نادیده گرفت تا از بین بروند.

مولانا در این حکایت به ما می‌آموزد که بزرگی واقعی، در بردباری و غلبه بر غرور است، نه فقط در قدرت فیزیکی.

📌سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می‌شود و وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن با چالش‌ها و دشمنان مواجه می‌شود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می‌گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبه‌رو می‌شود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می‌کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمی‌گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می‌کند. این سفر نشان‌دهنده‌ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.

۱) جهان عادی در "حکایت شیر و شکایت از موش" چگونه تعریف می‌شود؟

📌پاسخ کوتاه:

جهان عادی در این حکایت، دنیایی است که در آن شیر، پادشاه جنگل، با قدرت و بزرگی خود زندگی می‌کند، اما با وجود این عظمت، از آزار و مزاحمت یک موش کوچک شکایت دارد.

📌جزئیات آموزشی:

  • شیر نماد انسان قدرتمندی است که گمان می‌کند هیچ چیزی نمی‌تواند او را به چالش بکشد.
  • موش، نماد چیزهای کوچک اما آزاردهنده‌ای است که ممکن است فرد را نگران یا دچار اضطراب کند.
  • در نگاه اول، به نظر می‌رسد که شیر باید فراتر از این مشکلات باشد، اما او همچنان از موش شکایت دارد.
  • این جهان عادی، نشان‌دهنده‌ی زندگی افرادی است که با وجود موفقیت‌ها و قدرتشان، هنوز از مسائل کوچک دچار ناراحتی و اضطراب می‌شوند.

۲) فراخوان ماجراجویی در "حکایت شیر و شکایت از موش" چه مفهومی دارد؟

📌پاسخ کوتاه:

فراخوان ماجراجویی زمانی رخ می‌دهد که شیر، از اینکه موش خواب او را بر هم می‌زند و آرامشش را مختل می‌کند، به شکایت و اعتراض می‌پردازد.

📌جزئیات آموزشی:

  • شیر، که خود را مقتدر و بزرگ می‌داند، نمی‌تواند بپذیرد که چنین موجود کوچکی باعث ناراحتی‌اش شود.
  • او تصور می‌کند که نباید تحت تأثیر چیزهای بی‌اهمیت قرار بگیرد، اما در عمل، نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد.
  • این لحظه، آغاز سفر درونی شیر است که او را به چالشی برای شناخت خود و کنترل احساساتش می‌کشاند.

۳) امتناع از دعوت در "حکایت شیر و شکایت از موش" چگونه بروز می‌کند؟

📌پاسخ کوتاه:

امتناع از دعوت در این حکایت در این است که شیر، به جای آنکه از کنار مشکل بگذرد و خود را فراتر از آن ببیند، همچنان درگیر آن می‌شود و نمی‌تواند از احساساتش رهایی یابد.

📌جزئیات آموزشی:

  • او همچنان به شکایت از موش ادامه می‌دهد و نمی‌تواند بپذیرد که مشکل اصلی، نه در موش، بلکه در واکنش خودش نهفته است.
  • او فکر می‌کند که با نابود کردن موش، مشکل حل خواهد شد، اما مشکل واقعی در درون خودش است.
  • این مرحله نشان‌دهنده‌ی واکنش طبیعی انسان‌ها در مواجهه با ناراحتی‌های کوچک است که به‌جای عبور از آن، درگیر آن می‌شوند.

۴) ملاقات با راهنما در "حکایت شیر و شکایت از موش" چه نقش مهمی دارد؟

📌پاسخ کوتاه:

راهنمای شیر در این حکایت، خرد و آگاهی است که باید او را به این درک برساند که مشکل واقعی در ذهن و واکنش خودش نهفته است، نه در موش.

📌جزئیات آموزشی:

  • ممکن است یک حکیم یا فرد خردمند، شیر را نصیحت کند که به جای درگیری با چیزهای کوچک، ذهن خود را فراتر ببرد.
  • یا ممکن است خود شیر، در فرآیند تفکر و تأمل، متوجه شود که ناراحتی‌اش از موش، در واقع ضعف درونی خودش را نشان می‌دهد.
  • این راهنما، همان درک و بینشی است که باعث می‌شود انسان، به‌جای جنگیدن با چیزهای بی‌اهمیت، به رشد فکری برسد.

۵) عبور از آستانه در "حکایت شیر و شکایت از موش" چه مفهومی دارد؟

📌پاسخ کوتاه:

عبور از آستانه زمانی رخ می‌دهد که شیر متوجه می‌شود که بزرگی واقعی در این است که خود را درگیر مسائل کوچک نکند و اجازه ندهد که چیزهای بی‌اهمیت، آرامش او را بر هم بزنند.

📌جزئیات آموزشی:

  • او درمی‌یابد که مشکل واقعی، واکنش او به موش است، نه خود موش.
  • با تغییر نگرش خود، به جای جنگیدن با چیزهای بی‌ارزش، ذهنش را متوجه موضوعات مهم‌تر می‌کند.
  • این لحظه، نشان‌دهنده‌ی بلوغ فکری شیر است که او را از اسارت درگیر شدن با مسائل بی‌اهمیت آزاد می‌کند.

۶) آزمون‌ها، متحدان و دشمنان در "حکایت شیر و شکایت از موش" چه نقشی دارند؟

📌پاسخ کوتاه:

شیر در مسیر شناخت خود، با آزمون‌هایی روبه‌رو می‌شود که باید از آن‌ها عبور کند. متحدان، خرد و آرامش‌اند و دشمنان، تعصب و واکنش‌های احساسی.

📌جزئیات آموزشی:

  • متحدان: درک و آگاهی که به او کمک می‌کند تا یاد بگیرد چگونه بر احساسات منفی خود مسلط شود.
  • دشمنان: خشم، حساسیت بیش‌ازحد، و ناتوانی در عبور از مسائل کوچک.
  • آزمون‌ها: توانایی کنترل واکنش‌های خود، چشم‌پوشی از مسائل بی‌اهمیت، و تمرکز بر اهداف بزرگ‌تر.**

۷) نزدیک شدن به غار درونی در "حکایت شیر و شکایت از موش" چگونه بیان می‌شود؟

📌پاسخ کوتاه:

این مرحله زمانی رخ می‌دهد که شیر، در لحظه‌ای از تأمل، به این درک می‌رسد که ناراحتی او از موش، چیزی جز انعکاسی از ضعف درونی خودش نیست.

۸) پیام نهایی "حکایت شیر و شکایت از موش" چیست؟

📌پاسخ کوتاه:

پیام نهایی این است که بزرگی واقعی، در عبور از مسائل کوچک است و کسانی که به چیزهای بی‌ارزش بیش‌ازحد واکنش نشان می‌دهند، در واقع، ضعف درونی خود را نشان می‌دهند.

📌نتیجه‌گیری:

این حکایت نشان می‌دهد که انسان‌های بزرگ، نباید اجازه دهند که مشکلات کوچک، آرامش آن‌ها را از بین ببرد. بزرگی در کنترل احساسات و تمرکز بر مسائل مهم‌تر است، نه در درگیری با چیزهای کم‌اهمیت.


📌سایه‌ها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:

  1. سایه‌ی قهرمان (خود منفی): قهرمان به‌طور مداوم با جنبه‌های تاریک خود، ترس‌ها و ضعف‌های درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. کهن‌الگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
  2. سایه‌ی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و توانایی‌های جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه می‌شود که توانایی‌های درونی‌اش را بیدار می‌کند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایه‌ها و کشف حقیقت خود هدایت می‌کند.
  3. سایه‌ی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش می‌کشند و به‌طور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهن‌الگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان می‌دهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.

سایه‌ی اصلی در حکایت شیر و شکایت از موش:

غرور ناشی از قدرت، ناتوانی در پذیرش ضعف‌های کوچک، و اهمیت کنترل خشم و نفس.

ارتباط با کهن‌الگوها:

  1. شیر – کهن‌الگوی پادشاه قدرتمند اما آسیب‌پذیر
    شیر در این حکایت، نماد فردی است که قدرتی عظیم دارد اما از مسئله‌ای کوچک (موش) به خشم می‌آید. او که باید فرمانروای جنگل باشد، به‌جای استفاده از خرد، تحت تأثیر احساسات و خشم خود قرار می‌گیرد. سایه‌ی شیر، ناتوانی در پذیرش ضعف‌های کوچک و حساسیت بیش‌ازحد نسبت به مسائل بی‌اهمیت است.
  2. موش – کهن‌الگوی نیروی ظاهراً ناتوان اما تأثیرگذار
    موش که حیوانی کوچک و ضعیف است، نماد چیزهایی است که ممکن است در ظاهر بی‌اهمیت باشند اما می‌توانند بر افراد قدرتمند تأثیر بگذارند. در داستان، شیر از موش شکایت دارد که خواب او را مختل می‌کند، اما در واقع این نشان‌دهنده‌ی آن است که حتی کوچک‌ترین مسائل هم می‌توانند انسان را به هم بریزند، اگر فرد نتواند آرامش درونی خود را حفظ کند. سایه‌ی موش، بی‌توجهی به قدرت‌های پنهان در چیزهای کوچک و نادیده گرفتن تأثیر جزئیات است.
  3. شکایت شیر – کهن‌الگوی درک ضعف و ناتوانی در پذیرش آن
    شیر، با تمام قدرت و ابهتش، نمی‌تواند خواب راحتی داشته باشد، زیرا حضور موش او را آزار می‌دهد. این نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است که حتی قوی‌ترین افراد نیز می‌توانند در برابر مسائل کوچک آسیب‌پذیر باشند، اما مشکل اصلی در واکنش آن‌ها به این مسائل است. سایه‌ی این بخش، ناتوانی در پذیرش نقص‌های کوچک و خشم از چیزهایی است که در حقیقت بی‌اهمیت‌اند.
  4. ناخشنودی شیر از وجود موش – کهن‌الگوی تکبر و نادیده گرفتن تعادل جهان
    شیر احساس می‌کند که موش در شأن او نیست و نباید در قلمرو او وجود داشته باشد. این نماد تکبر و نپذیرفتن نظم طبیعی جهان است که در آن، بزرگ و کوچک، قوی و ضعیف، همگی جایگاه خود را دارند. سایه‌ی این لحظه، خودبزرگ‌بینی و ناتوانی در دیدن اهمیت چیزهای کوچک است.
  5. پشیمانی شیر – کهن‌الگوی پذیرش واقعیت و آگاهی از خطای خویش
    پس از شکایت از موش، شیر به این حقیقت پی می‌برد که قدرت مطلق او، بی‌معنی است اگر نتواند بر احساسات خود تسلط داشته باشد. او درمی‌یابد که کسی که نتواند چیزی کوچک را تحمل کند، چگونه می‌تواند بر چیزهای بزرگ مسلط شود؟. این لحظه نماد بیداری از غرور و درک نیاز به صبر و تحمل است. سایه‌ی این بخش، درک ناتوانی واقعی پشت قدرت ظاهری است.
  6. درس حکایت – کهن‌الگوی حکمت و پذیرش تعادل درونی
    مولانا از این داستان برای نشان دادن این حقیقت استفاده می‌کند که قدرت واقعی، در تسلط بر خود و پذیرش ضعف‌هاست. شیر، به‌عنوان نماد قدرت، تنها زمانی به کمال می‌رسد که بتواند بر خشم و نارضایتی خود غلبه کند و بفهمد که همه‌چیز در جهان، حتی چیزهای کوچک و بی‌اهمیت، نقشی در تعادل هستی دارند. سایه‌ی این بخش، درک این حقیقت است که ضعف‌های کوچک بخشی از زندگی‌اند و نباید باعث آشفتگی و خشم شوند.

نتیجه:

سایه‌ی اصلی این حکایت، غرور و ناتوانی در پذیرش نقص‌های کوچک است. مسیر شفای آن، در یادگیری کنترل خشم، پذیرش واقعیت‌های زندگی، و درک این حقیقت است که قدرت واقعی، در تسلط بر احساسات نهفته است، نه در حذف و نابود کردن چیزهایی که ما را آزار می‌دهند.

سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ