a.bavafa444@gmail.com
ارتباط حرکت اسپیرالی و مغفرت

مغفرت: از ریشهی «غَفَرَ»، یعنی «پوشاندن، محافظت کردن، بازسازی».
اما این پوشاندن، نه به معنای نادیدهگرفتن،
بلکه قرار دادن زخم در آغوشی امن، تا فرصت ترمیم یابد—even اگر دردناک باشد.
در قرآن، مغفرت یکی از نامهای خداست:
غَفُور، غَفَّار، خَیْرُ الْغَافِرین.
و بارها آمده:
وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (بقره/۱۹۹)
اما آنچه در عمق این صفت جاریست، فقط پاککردن اشتباه نیست،
بلکه بازگرداندن رابطهی پارهشده میان انسان و مرکز خویشتن—even اگر شکاف زیاد باشد.
۱. مغفرت و ایگو: ترس از قضاوت، میل به انکار
ایگو از خطا میترسد؛ نه از ذات آن، بلکه از قضاوت.
برای همین:
- انکار میکند،
- توجیه میکند،
- یا به دیگران فرافکنی میکند.
اما مغفرت، نقطهایست که در آن،
فرد دیگر نمیجنگد.
بلکه میپذیرد:
«من آسیب دیدهام، و آسیب زدهام؛
اما هنوز میخواهم بازگردم—even اگر ناتوانم.»
در اینجا، مغفرت آغاز میشود:
وقتی فرد، بینقاب، اما با امید، بهسوی مرکز بازمیگردد—even اگر مطمئن نباشد.
۲. مغفرت و سایه: پوشاندن بهجای پنهانکردن
در روانشناسی یونگ، سایه همان چیزیست که نمیخواهیم ببینیم.
اما اگر بخواهی فقط ببخشی بدون دیدن،
اگر بخواهی فقط فراموش کنی بدون درک،
سایه پنهان میماند و بازمیگردد—even اگر نامش توبه یا استغفار باشد.
مغفرت، وقتی اصیل است، یعنی:
- سایه را دیدهای،
- خطا را فهمیدهای،
- و حالا میخواهی آن را در آغوش آگاهی بگذاری—not پنهانش کنی.
و این، همان پوشش شفابخش مغفرت است—not برای سانسور، بلکه برای مرمت.
۳. مغفرت و حرکت اسپیرالی بازگشت
در مسیر روان، هیچ بازگشتی مستقیم نیست.
هر بار که فرد از مرکز خود دور میشود،
بازگشتش نه با پرش، بلکه با چرخشهای درونی، شکست، آشتی، فهم و صبوری ممکن میشود.
مغفرت، دقیقاً حلقهای در این اسپیرال است.
نه نقطهی پایان،
بلکه ایستگاهی از آرامش،
تا فرد، مسیر را ادامه دهد—even اگر هنوز کامل نشده باشد.
و در هر بار تجربهی مغفرت:
- بخشی از زخم التیام مییابد،
- بخشی از شرم حل میشود،
- و فرد، اندکی نزدیکتر به خویشتن میشود—even اگر هنوز لغزش داشته باشد.
۴. مغفرت و رابطه با خویشتن
بسیاری از زخمهای روان، نه بهخاطر آنچه دیگران با ما کردند،
بلکه بهخاطر آنچه ما با خودمان کردیم، شکل گرفتهاند:
- خودت را فروختی،
- خودت را تحقیر کردی،
- از خودت گریختی،
- یا به صدای درونت خیانت کردی.
در این لحظه، نه فقط طلب بخشش از خدا،
بلکه درخواست مغفرت از خود نیز لازم است.
مغفرت، یعنی:
«من میدانم که خودم را شکستم،
اما حالا میخواهم آرام بمانم در کنار این شکست—even اگر هنوز نتوانم دوستش داشته باشم.»
۵. مغفرت در رؤیا
در خوابها، وقتی کسی میبیند:
- نوری آرام بهسویش میآید،
- لباسی سفید میپوشد،
- کودکی زخمی را در آغوش میگیرد،
- یا صدایی میگوید: «اشکالی ندارد…»
اینها، نشانههای فعالشدن مغفرت در رواناند—even اگر از خدا نامی نبرده شود.
روان، در این لحظه، دارد زخم را میپوشاند—not برای نادیدهگرفتن، بلکه برای احیا.
۶. مغفرت و سیر فردیتیابی
یونگ میگوید:
«تمامیت، نه با نجات از گناه،
بلکه با آشتی با تاریکی درون حاصل میشود.»
مغفرت، لحظهایست که:
- فرد سایه را دیده،
- خطا را پذیرفته،
- خویشتن را نگریسته،
- و حالا، بهجای جنگیدن، میخواهد شفا دهد—even اگر فقط با یک نگاه مهربانانه.
در این معنا، مغفرت بخشی حیاتی از فرآیند بازگشت انسان به تمامیت خویش است—not امتیاز بیرونی، بلکه تحول درونی.
جمعبندی:
مغفرت، در قرآن و روان، پوششی شفابخش بر زخمهای دیدهشدهی روان است؛
نه پاککردن بیدلیل،
نه نادیدهگرفتن خطا،
بلکه دیدن، درک، و آرامکردن روان با آغوشی امن—even اگر زخم باقی بماند.
در نهایت، روان میگوید:
«من بخشی از روان تو هستم؛
زخمی، پنهان، بیپناه.
اما اگر مرا ببینی،
و نخواهی مرا انکار کنی،
من آرام میگیرم—not چون تو کامل شدی،
بلکه چون دیگر تنها نیستم.
مغفرت، این است:
آغوشی برای بخشهایی که رنج کشیدهاند—even اگر هنوز دوستشان نداشته باشی.»
سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه
در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل میکنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پستهایی ۱۰ دقیقهای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمهی زیر را بزنید 👇
ورود به اکو کاغذ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم مهتدون
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل یونگی مفهوم مرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترم 7 کیمیاگری یونگی - شفای جمعی از طریق شفای فردی