مکتب فکری آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer)

موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ
موسسه سروش پژوهان ایرانیان | اکو کاغذ

📌مکتب فکری آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer) – بدبینی فلسفی و اراده به زندگی

آرتور شوپنهاور (1788-1860)، فیلسوف آلمانی، یکی از تأثیرگذارترین متفکران در فلسفه‌ی بدبینی (Pessimism) و اراده‌گرایی (Voluntarism) بود. او بر این باور بود که جهان، تحت سلطه‌ی نیرویی کور به نام "اراده" است و انسان‌ها به‌طور مداوم در رنج و نارضایتی به سر می‌برند.

شوپنهاور برخلاف ایدئالیسم خوش‌بینانه‌ی هگل و کانت، استدلال کرد که زندگی ذاتاً دردناک و بی‌معناست، اما انسان می‌تواند از طریق هنر، فلسفه، اخلاق و رهایی از امیال، به آرامش برسد.

۱. تعریف کلی مکتب شوپنهاوری

شوپنهاور بر این باور بود که جهان، نه عقلانی است و نه خوش‌بینانه، بلکه تحت سلطه‌ی نیرویی کور و بی‌هدف به نام "اراده" (Will) قرار دارد.

او معتقد بود که همه‌ی موجودات زنده، به‌طور ناخودآگاه، تحت تأثیر این نیروی بی‌رحم قرار دارند که آن‌ها را به سمت بقا و تکثیر سوق می‌دهد، بدون اینکه هدفی والاتر یا معنایی حقیقی در کار باشد.

به همین دلیل، زندگی، سرشار از رنج و نارضایتی است، زیرا انسان‌ها همیشه چیزی را می‌خواهند که به محض دستیابی به آن، دیگر برایشان رضایت‌بخش نیست.

۲. اصول کلیدی فلسفه‌ی شوپنهاور

۲.۱. اراده، نیروی بنیادی هستی است (Will as the Ultimate Reality)

شوپنهاور برخلاف فلاسفه‌ای مانند کانت و هگل که بر عقل و شناخت تأکید داشتند، استدلال کرد که اساس هستی، نه عقل بلکه "اراده" است.

او باور داشت که اراده، نیرویی غریزی و بی‌هدف است که همه‌ی موجودات را وادار به ادامه‌ی زندگی، تلاش و تنازع بقا می‌کند.

برای نمونه، یک حیوان به‌طور ناخودآگاه به دنبال غذا و تولیدمثل است، نه به دلیل عقلانیت، بلکه به دلیل نیرویی که آن را به این سمت می‌کشاند.

۲.۲. زندگی، چرخه‌ی بی‌پایان رنج و نارضایتی است (Life is Suffering)

شوپنهاور معتقد بود که زندگی، اساساً یک چرخه‌ی بی‌پایان از نیاز، تلاش و سرخوردگی است.

او استدلال کرد که وقتی انسان چیزی را می‌خواهد، در رنج است و وقتی به آن می‌رسد، لذتش زودگذر است و دوباره در رنجِ خواستن چیز دیگری قرار می‌گیرد.

برای نمونه، فردی که فقیر است، آرزو دارد پولدار شود، اما وقتی پولدار شد، دچار مشکلات و نگرانی‌های جدید می‌شود و هرگز به رضایت کامل نمی‌رسد.

۲.۳. هنر و زیبایی‌شناسی، راه فرار از رنج هستند (Aesthetic Escape from Suffering)

با وجود بدبینی شدید، شوپنهاور معتقد بود که هنر، موسیقی و فلسفه، راه‌هایی برای رهایی موقتی از رنج زندگی هستند.

او تأکید داشت که هنر، به‌ویژه موسیقی، می‌تواند ما را از سلطه‌ی اراده آزاد کند و به ما نگاهی فراتر از تمایلات و امیال بدهد.

برای نمونه، وقتی به یک قطعه موسیقی گوش می‌دهیم، برای لحظاتی از نیازها، دغدغه‌ها و دردهای زندگی جدا می‌شویم.

۲.۴. شفقت و اخلاق به‌عنوان راه رهایی از خودخواهی (Compassion as the Basis of Ethics)

شوپنهاور برخلاف کانت که اخلاق را بر اساس اصول عقلانی بنا می‌کرد، معتقد بود که اخلاق باید بر اساس شفقت (Compassion) باشد.

او استدلال کرد که وقتی انسان درد و رنج دیگران را درک کند، کمتر به امیال خودخواهانه‌ی خود بها می‌دهد و این، او را به آرامش و اخلاق حقیقی می‌رساند.

برای نمونه، فردی که رنج دیگران را احساس کند، از خودخواهی فاصله می‌گیرد و زندگی‌ای همراه با همدلی را دنبال می‌کند.

۲.۵. انکار اراده، راه نهایی رهایی است (Denial of the Will-to-Live)

شوپنهاور معتقد بود که تنها راه رسیدن به آرامش، کاهش تمایلات و امیال و در نهایت، انکار اراده‌ی زندگی است.

او این ایده را تحت تأثیر بودیسم و آموزه‌های شرقی مطرح کرد و گفت که رهایی از رنج، زمانی حاصل می‌شود که فرد دیگر به دنیا و خواسته‌هایش دلبسته نباشد.

برای نمونه، مرتاضی که از تمام امیال دنیوی دست کشیده، آرامش حقیقی را تجربه می‌کند.

۳. مقایسه‌ی شوپنهاور با فیلسوفان دیگر

شوپنهاور برخلاف هگل که تاریخ را یک مسیر رو به پیشرفت می‌دانست، معتقد بود که تاریخ و زندگی، چرخه‌ای از رنج و تکرار بی‌پایان است. برخلاف کانت که به شناخت و عقل اهمیت می‌داد، شوپنهاور می‌گفت که شناخت واقعی، از درک ماهیت "اراده" حاصل می‌شود، نه از استدلال عقلانی. او همچنین برخلاف نیچه که اراده را عاملی برای قدرت و شکوفایی می‌دانست، معتقد بود که اراده، منبع اصلی رنج و بدبختی است.

۴. نقد و مخالفت با فلسفه‌ی شوپنهاور

برخی فلاسفه مانند نیچه معتقد بودند که بدبینی شوپنهاور، بیش از حد منفعلانه است و انسان باید اراده‌ی خود را برای خلق ارزش‌های جدید به کار بگیرد. برخی روانشناسان، مانند فروید، از ایده‌ی "اراده‌ی ناخودآگاه" شوپنهاور الهام گرفتند، اما با دیدگاه او درباره‌ی رهایی از امیال مخالفت کردند. برخی منتقدان اخلاقی نیز استدلال کردند که شفقت به‌تنهایی نمی‌تواند مبنای اخلاقی محکم باشد.

۵. تأثیر فلسفه‌ی شوپنهاور در حوزه‌های مختلف

در فلسفه، شوپنهاور پایه‌گذار بدبینی فلسفی و اراده‌گرایی شد. در روانشناسی، ایده‌های او درباره‌ی امیال ناخودآگاه، الهام‌بخش فروید و نظریه‌های روانکاوی شد. در هنر، دیدگاه‌های او درباره‌ی موسیقی و زیبایی‌شناسی بر آثار واگنر و دیگر موسیقی‌دانان تأثیر گذاشت. در ادبیات، نویسندگانی مانند تولستوی و داستایفسکی از اندیشه‌های او الهام گرفتند.

۶. نتیجه‌گیری: آیا زندگی فقط رنج است؟

شوپنهاور این پرسش را مطرح می‌کند که آیا زندگی فقط یک چرخه‌ی بی‌پایان از رنج و نارضایتی است، یا می‌توان به نوعی آرامش و معنا دست یافت؟

اگر طرفدار شوپنهاور باشید، باور دارید که زندگی، پر از رنج است، اما می‌توان از طریق هنر، فلسفه و انکار امیال، به آرامش رسید. اگر مخالف او باشید، ممکن است مانند نیچه معتقد باشید که اراده، نه منبع رنج، بلکه نیرویی برای خلق معنا و قدرت است.

در نهایت، شوپنهاور یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان تاریخ است که اندیشه‌های او هنوز در فلسفه، روانشناسی و هنر مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

سفر قهرمانی جوزف کمپل شامل چندین مرحله است که قهرمان از دنیای معمولی خود فراخوانده می‌شود و وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن با چالش‌ها و دشمنان مواجه می‌شود. در این مسیر، قهرمان از یک راهنما یا استاد کمک می‌گیرد، با مشکلات و تضادهای درونی خود روبه‌رو می‌شود، و در نهایت از این تجربیات برای رشد و تحول استفاده می‌کند. پس از پیروزی بر موانع، قهرمان به دنیای خود بازمی‌گردد، اما با آگاهی و قدرت جدیدی که به دیگران کمک می‌کند. این سفر نشان‌دهنده‌ی فرآیند تغییر و تکامل فردی است.

۱) جهان عادی در مکتب فکری آرتور شوپنهاور چگونه تعریف می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
جهان عادی در فلسفه‌ی شوپنهاور، دنیایی است که در آن انسان‌ها اسیر میل و خواسته‌های بی‌پایان هستند و رنج می‌برند، اما بیشتر آن‌ها متوجه این حقیقت نمی‌شوند و برای کسب لذت‌های زودگذر تلاش می‌کنند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • شوپنهاور جهان را "اراده و تصور" می‌داند:اراده همان نیروی کور و بی‌هدف در طبیعت است که همه‌ی موجودات را به حرکت وا‌می‌دارد.
    تصور همان ادراکی است که ذهن ما از این جهان دارد.
  • در این جهان، انسان‌ها تصور می‌کنند که برای لذت، خوشبختی و موفقیت زندگی می‌کنند، اما در حقیقت، آن‌ها برده‌ی یک اراده‌ی کور هستند که هیچ‌گاه سیر نمی‌شود.
  • زندگی چیزی جز یک چرخه‌ی بی‌پایان از خواستن و ناکامی نیست:اگر چیزی را نداشته باشیم، رنج می‌کشیم.
    اگر آن را به‌دست آوریم، خسته و دل‌زده می‌شویم و چیزی جدید می‌خواهیم.

۲) فراخوان ماجراجویی در مکتب شوپنهاور چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
فراخوان ماجراجویی زمانی رخ می‌دهد که فرد متوجه می‌شود که زندگی پر از رنج و بی‌معنایی است و خواسته‌ها و امیال او، تنها منبع این رنج هستند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • این لحظه معمولاً زمانی رخ می‌دهد که فرد از ناکامی‌های مداوم و پوچی زندگی آگاه می‌شود.
  • شوپنهاور تأکید دارد که رنج، قانون اساسی زندگی است، نه یک استثناء.
  • فرد به این درک می‌رسد که باید از اسارت امیال و خواسته‌های خود رها شود تا بتواند به آرامش دست یابد.

۳) امتناع از دعوت در مکتب شوپنهاور چگونه بروز می‌کند؟

📌 پاسخ کوتاه:
امتناع از دعوت زمانی رخ می‌دهد که فرد نمی‌خواهد بپذیرد که تمام لذت‌های دنیا موقتی و توهمی هستند و همچنان درگیر امیال و خواسته‌های خود باقی می‌ماند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • بیشتر مردم به این فکر می‌کنند که با دستیابی به ثروت، عشق، قدرت یا شهرت، خوشبخت خواهند شد، اما در نهایت، دوباره احساس خلأ و نارضایتی می‌کنند.
  • فرار از پذیرش رنج زندگی باعث می‌شود که افراد همچنان در چرخه‌ی بی‌پایان خواستن و رنج کشیدن باقی بمانند.
  • برخی افراد حتی پس از درک فلسفه‌ی شوپنهاور، ترجیح می‌دهند که به توهم‌های زندگی چنگ بزنند، زیرا پذیرش حقیقت تلخِ رنج، کار آسانی نیست.

۴) ملاقات با راهنما در مکتب شوپنهاور چه نقش مهمی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
راهنما در فلسفه‌ی شوپنهاور هنر، فلسفه و درک عمیق از رنج زندگی است که فرد را به سوی پذیرش بیهودگی خواسته‌ها و یافتن راهی برای آرامش هدایت می‌کند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • هنر و موسیقی نقش مهمی در فلسفه‌ی شوپنهاور دارند، زیرا او معتقد بود که هنر، ما را از رنج زندگی جدا کرده و به حقیقت هستی نزدیک می‌کند.
  • فیلسوفان و اندیشمندان شرقی، به‌ویژه آموزه‌های بودایی و هندی، می‌توانند به فرد نشان دهند که چگونه از اسارت امیال رها شود.
  • این راهنماها فرد را به سمت پذیرش این حقیقت هدایت می‌کنند که برای رهایی از رنج، باید اراده را خاموش کرد و خواستن را متوقف ساخت.

۵) عبور از آستانه در مکتب شوپنهاور چه مفهومی دارد؟

📌 پاسخ کوتاه:
عبور از آستانه لحظه‌ای است که فرد می‌پذیرد که برای رهایی از رنج، باید میل و خواسته‌های خود را مهار کند و از زندگی مادی فاصله بگیرد.

📌 جزئیات آموزشی:

  • این مرحله معادل پذیرش این حقیقت است که خوشبختی از طریق برآورده شدن خواسته‌ها حاصل نمی‌شود، بلکه از طریق رهایی از خواسته‌ها ممکن است.
  • در این نقطه، فرد به سوی زهد، مراقبه، و خاموش کردن اراده‌ی خود حرکت می‌کند.
  • شوپنهاور تأکید می‌کند که این مرحله مانند رهایی از زنجیرهای یک زندان است، جایی که فرد دیگر اسیر تمایلات بی‌پایان نیست.

۶) آزمون‌ها، متحدان و دشمنان در مکتب شوپنهاور چه نقشی دارند؟

📌 پاسخ کوتاه:
آزمون‌ها، تلاش‌های فرد برای مهار خواسته‌هایش و پذیرش رنج زندگی‌اند. متحدان، هنر، فلسفه و زهدند. دشمنان، میل‌های نفسانی، توهم خوشبختی و دلبستگی به دنیا هستند.

📌 جزئیات آموزشی:

  • آزمون‌ها:مقاومت در برابر خواسته‌های بی‌پایان و تلاش برای پذیرش واقعیت تلخ زندگی.
    تمرین درک بیهودگی تمایلات و تلاش برای خاموش کردن آن‌ها.
  • متحدان:هنر و موسیقی که ما را از امیال دنیوی دور می‌کنند.
    فلسفه‌ی بودایی و رواقی‌گری که انسان را به پذیرش واقعیت و کنترل امیال راهنمایی می‌کنند.
  • دشمنان:لذت‌های موقتی که باعث وابستگی و تداوم رنج می‌شوند.
    توهم خوشبختی مادی که باعث می‌شود فرد همچنان به دنبال آرزوهای بی‌پایان باشد.

۷) نزدیک شدن به غار درونی در مکتب شوپنهاور چگونه بیان می‌شود؟

📌 پاسخ کوتاه:
این مرحله زمانی رخ می‌دهد که فرد با چالش نهایی خود مواجه می‌شود: آیا می‌تواند میل به زندگی و خواستن را کنار بگذارد و به آرامش واقعی برسد؟

📌 جزئیات آموزشی:

  • این لحظه زمانی رخ می‌دهد که فرد باید تصمیم بگیرد که آیا همچنان درگیر لذت‌ها و رنج‌های زندگی بماند، یا اراده‌ی خود را سرکوب کند و به نوعی رهایی برسد.
  • شوپنهاور به آموزه‌های بودایی اشاره می‌کند و "نیروانا" را به‌عنوان مرحله‌ای توصیف می‌کند که در آن فرد از قید و بند امیال آزاد شده و به آرامش می‌رسد.
  • این مرحله بزرگ‌ترین آزمون برای فرد است، زیرا باید از تمام آنچه که به آن دلبسته است، رها شود.

۸) پیام نهایی مکتب شوپنهاور چیست؟

📌 پاسخ کوتاه:
پیام نهایی این است که رنج، جوهره‌ی زندگی است و آزادی واقعی تنها از طریق رهایی از امیال و خاموش کردن اراده‌ی زندگی به‌دست می‌آید.

📌 نتیجه‌گیری:

  • شوپنهاور نشان می‌دهد که زندگی پر از رنج و درد است، زیرا ما همواره چیزی را می‌خواهیم که نمی‌توانیم به آن برسیم.
  • رهایی واقعی در خاموش کردن میل و اراده‌ی زندگی است، نه در دنبال کردن لذت‌های زودگذر.
  • هنر، زهد و تفکر فلسفی راه‌هایی هستند که می‌توانند ما را از این چرخه‌ی بی‌پایان نجات دهند و به آرامش برسانند.

📌سایه‌ها و ارتباطشان با کهن الگوهای سفر قهرمانی جوزف کمپل:

  1. سایه‌ی قهرمان (خود منفی): قهرمان به‌طور مداوم با جنبه‌های تاریک خود، ترس‌ها و ضعف‌های درونی‌اش روبه‌رو می‌شود. کهن‌الگوی سایه، نمایانگر این تضاد درونی است که قهرمان برای تحول باید بر آن غلبه کند و از آن عبور کند.
  2. سایه‌ی استاد (والد نیکوکار یا آموزگار معنوی): قهرمان برای رسیدن به خودآگاهی و توانایی‌های جدید، با شخصی حکیم یا استاد مواجه می‌شود که توانایی‌های درونی‌اش را بیدار می‌کند. این استاد در نهایت، قهرمان را به مواجهه با سایه‌ها و کشف حقیقت خود هدایت می‌کند.
  3. سایه‌ی حریف (آنتاگونیست یا نیروهای منفی): نیروهایی که از خارج قهرمان را به چالش می‌کشند و به‌طور معمول نمایانگر تضادها و مشکلات اجتماعی یا فردی هستند. کهن‌الگوی دشمن یا آنتاگونیست نشان می‌دهد که برای دستیابی به پیروزی و تکامل، قهرمان باید این موانع را شکست دهد.

سایه‌ی اصلی در مکتب فکری شوپنهاور:

بدبینی افراطی، نفی ارزش زندگی، انزواگرایی، و عدم پذیرش لذت و شادی به‌عنوان بخشی از وجود انسانی.

ارتباط با کهن‌الگوها:

  1. مکتب فکری شوپنهاور – کهن‌الگوی فیلسوف بدبین و حقیقت‌طلب
    شوپنهاور، زندگی را در اسارت "اراده‌ی کور" می‌دید؛ نیرویی که انسان را به دنبال امیال بی‌پایان می‌کشاند، اما هرگز رضایت واقعی را فراهم نمی‌کند. این نگرش، مانند کهن‌الگوی فیلسوف بدبین، به دنبال کشف تلخی‌های پنهان در پشت پرده‌ی زندگی است. سایه‌ی این دیدگاه، انکار امکان خوشبختی و افتادن در چرخه‌ی یأس و بی‌هدفی است.
  2. اراده به‌عنوان نیروی کور و بی‌منطق – کهن‌الگوی ویرانگر امیال و سرکوب‌گر نفس
    شوپنهاور معتقد بود که اراده‌ی زندگی، نیرویی کور است که تمام موجودات را به سمت ارضای امیالشان می‌راند، اما این میل هرگز به آرامش نمی‌رسد. این دیدگاه، مانند کهن‌الگوی ویرانگر، تأکید دارد که میل‌های انسانی جز رنج چیزی به بار نمی‌آورند. سایه‌ی این نگرش، نفی هرگونه لذت و تبدیل زندگی به مبارزه‌ای بی‌پایان علیه امیال است.
  3. بدبینی فلسفی – کهن‌الگوی زاهد تارک دنیا
    شوپنهاور، بر این باور بود که جهان، بدترین جهان ممکن است و زندگی سراسر رنج است. او، مانند کهن‌الگوی زاهد تارک دنیا، توصیه می‌کرد که فرد با دوری از امیال، خود را از چنگال این رنج آزاد کند. سایه‌ی این تفکر، بی‌تفاوتی کامل به زندگی و کناره‌گیری از فعالیت‌های انسانی است.
  4. زیبایی‌شناسی و هنر – کهن‌الگوی شاعر رهایی‌بخش
    با وجود بدبینی شدید، شوپنهاور معتقد بود که هنر و موسیقی می‌توانند راهی برای فرار موقت از رنج زندگی باشند. این دیدگاه، مانند کهن‌الگوی شاعر و هنرمند، هنر را نه‌تنها یک سرگرمی، بلکه وسیله‌ای برای تجربه‌ی نوعی آرامش و تعالی می‌داند. سایه‌ی این مرحله، پناه بردن بیش از حد به هنر و نادیده گرفتن ابعاد دیگر زندگی است.
  5. تقابل با خوش‌بینی و عقل‌گرایی – کهن‌الگوی جنگجوی تلخ‌اندیش در برابر خوش‌بینی کاذب
    شوپنهاور، در برابر فلسفه‌های خوش‌بینانه‌ای مانند سیستم هگلی، بر این باور بود که واقعیت تلخ‌تر از آن است که بتوان برای آن معنای مثبتی قائل شد. این تقابل، مانند کهن‌الگوی جنگجوی تلخ‌اندیش، در تلاش است که واقعیت را بدون توهمات خوش‌بینانه نشان دهد. سایه‌ی این دیدگاه، تبدیل شدن به فردی بدبین و سرخورده است که هیچ ارزشی در زندگی نمی‌بیند.
  6. خطر سقوط به انزوا و بی‌عملی – کهن‌الگوی فیلسوف منزوی و کناره‌گیر
    اگر فلسفه‌ی شوپنهاور به افراط کشیده شود، ممکن است فرد را به سمت انزوا، بی‌تفاوتی به جهان، و ناتوانی در لذت بردن از زندگی سوق دهد. این نگرش، مانند کهن‌الگوی زاهد تارک دنیا، ممکن است به بی‌عملی و کناره‌گیری از اجتماع منجر شود. سایه‌ی این مرحله، از دست دادن ارتباط با جهان و فرو رفتن در تلخی و بدبینی بی‌پایان است.
  7. شفای سایه‌ی فلسفه‌ی شوپنهاور – کهن‌الگوی پذیرش تعادل میان رنج و لذت
    برای رهایی از سایه‌های فلسفه‌ی شوپنهاور، باید میان آگاهی از رنج و پذیرش لحظات شادی و معنا در زندگی تعادل برقرار کرد. این مسیر، مانند سفری است که در آن فرد، پس از پذیرش رنج به‌عنوان بخشی از زندگی، درمی‌یابد که هنر، خرد، و روابط انسانی نیز می‌توانند به او آرامش ببخشند.

نتیجه:

سایه‌ی اصلی فلسفه‌ی شوپنهاور، بدبینی افراطی و نفی ارزش‌های زندگی است. مسیر شفای آن، در ایجاد تعادل میان درک رنج‌های زندگی و یافتن لحظات زیبایی و معنا در میان این رنج‌ها نهفته است، جایی که آگاهی از تلخی‌های جهان، مانع از تجربه‌ی لحظات ناب شادی و شناخت عمیق‌تر از هستی نشود.

سفر در اندیشه، در ۱۰ دقیقه

در اکو کاغذ، ادبیات، فلسفه و تاریخ را با نگاه یونگی تحلیل می‌کنیم. خلاصه ۱۵۰ کتاب و ۵۰ متفکر، در پست‌هایی ۱۰ دقیقه‌ای ⏳ همیشه رایگان 📚✨ برای ورود، دکمه‌ی زیر را بزنید 👇

ورود به اکو کاغذ